وبلاگ ها

غم جدایی و راه های پذیرش آن

غم جدایی

غم جدایی و راه های پذیرش آن: تضادی دوگانه در انسان وجود دارد.اول هیچکس نمی تواند به جای شما زندگی کند. (هیچ کس نمی تواند با آنچه شما روبرو هستید روبرو شود.) یا هر آنچه شما احساس می کنید را احساس کند. و هیچکس نمی تواند به تنهایی از پس زندگی بربیاید. هر ثانیه، ما فقط یک بار زندگی میکنیم که برای دوست داشتن و از دست دادن به اینجا آمده ایم. هیچ کس نمیداند چرا! اما همین است که میبینید.

برای کنار آمدن با غم جدایی با مقاله زیر از انتشارات آثار برات خریداری کنید.

 

چطور باغم جدایی کنار بیاییم؟

اگر به عشق ورزیدن متعهد شویم، به ناچار با غم جدایی آشنا خواهیم شد. اگر سعی کنیم از جدایی و غم و اندوه جلوگیری کنیم. هرگز دوست داشتن را درک نخواهیم کرد. با این اوصاف دانستن عشق و فقدان است که، ما را کاملاً و عمیقاً زنده نگه میدارد.

در حقیقت آنهایی که رنج را تجربه می کنند به چنان معرفتی می رسند، که ما به آن نیاز داریم. از آنجا که در جامعه ای زندگی می کنیم، که از احساس «رنج و فقدان» هراس دارد، آغوشمان را برای این سفر انسانی به روی یکدیگر بازکنیم که تنها با تجربه احساساتمان می توانیم از آن آگاه شویم.

واقعیت غم جدایی

بیش از همه چیز می خواهم این را بدانید که واقعاً وضعیت همان قدر که فکر می کنید بد است. مهم نیست دیگران چه فکر می کنند این وضعیت مزخرف است. اتفاقی که افتاده است قابل جبران نیست .چیزی که از دست رفته قابل بازگشت نیست. اینجا در حقیقت هیچ زیبایی ای وجود ندارد.پذیرش این واقعیت بهترین چیز است.
شما در درد و رنج هستید، دردتان بهتر نمی شود. واقعیت سوگ با آنچه دیگران از بیرون می بینند، خیلی متفاوت است. دردی در این دنیا وجود دارد که نمی توان با شادی کردن آن را از وجودتان خارج کرد. به راه حل احتیاج ندارید. به این نیازی ندارید، تا سوگتان را پشت سر سر بگذارید. شما به کسی نیاز دارید که اندوه شما را بفهمد و بپذیرد. به کسی احتیاج دارید که وقتی به این حفره تاریک و وحشتناک زندگی شما نگاه می کند دستتان را بگیرد. بعضی چیزها را نمیتوان جبران کرد فقط باید در زندگی به دوش کشید.
غم جدایی و راه های پذیرش آن

واقعیت سوگ یا غم جدایی

زمانی که جدایی یا اتفاق ناگواری در مسیر زندگیتان رخ میدهد، همه چیز تغییر میکند. حتی وقتی که انتظارش را میکشید مرگ یا فقدان هنوز هم شوک برانگیز است. زندگی ای که انتظارش را داشتید ناپدید می شود. دود می شود و به هوا می رود. دنیا برسرتان خراب می شود و هیچ چیز منطقی به نظر نمی رسد. زندگی عادی بود؛ اما الآن ناگهان زندگی غیر طبیعی میشود کسانی که پیش از این عاقل بودند، حالا برای شما شعار می دهند و سعی میکنند دردتان را تسکین دهند.
این چیزی نیست که فکرش را می کردید. زمان متوقف شده. هیچ چیز واقعی به نظر نمی رسد. ذهن شما نمی تواند جلوی تکرار وقایع را به امید نتیجه ای متفاوت و بهتر بگیرد. دنیای عادی و روزمره که مردم عادی در آن زندگی میکنند در نظر شما بی رحم و ظالمانه است.
نمی توانید چیزی بخورید.
جایی از زندگیتان نیست که تحت تأثیر این غم جدایی قرار نگرفته باشد. پس از گذشت مدتی از این فقدان شما همه جور حرفی درباره سوگواری تان شنیده اید.
«او نمی خواهد تو این قدر ناراحت باشی. هر اتفاقی دلیلی دارد. حداقل در این مدت آنها را در زندگی ات داشتهای تو قوی و باهوش هستی از پس این مشکل برمی آیی. این تجربه تو را قوی تر می کند. تو همیشه میتوانی دوباره تلاش کنی، یک شریک دیگری را برای زندگی ات داشته باشی. یک بچه دیگر بیاوری و راهی پیدا کنی. تا درد و رنج خود را به چیزی زیبا مفید و خوب تبدیل کنی.»
شعار و تشویق ها دردی را دوا نمی کند. فقط باعث می شوند، که شما احساس کنید کسی عمق درد و رنج شما را نمی فهمد. 

مشکل کجاست؟

بیشتر راه هایی که برای حمایت از غم زدگی استفاده میشود اصلاً مفید نیستند. از آنجایی که درباره فقدان یا غم جدایی صحبت نمی کنیم بیشتر مردم و بسیاری از متخصصان، سوگ و فقدان را یک انحراف از شادی یا زندگی عادی می دانند. ما معتقدیم که هدف حمایت از غم زدگی چه به صورت شخصی یا حرفه ای رهایی از سوگ و درد است. تجربه ای گذرا که بهتر است حل و فصلش کنیم و پشت سر بگذاریم.

روایت مقاومت در برابر غم جدایی

نمیدانم چرا همیشه مردم در برابر داستان های تحول شورش می کنند. یا حداقل کم کم برای شورش علیه آنها بر می خیزیم. آن پایان های آسان و مسخره کم کم جذابیت شان را برای ما از دست می دهند. صادقانه بگویم علت موفقیت بالای داستان های «هری پاتر» هم همین است. مضمون داستان این مجموعه «تاریکی» بود. «جی کی رولینگ» در تاریکی غوطه ور شد و حتی یک بار هم آنها را زیبا جلوه نداد. در نهایت نیز همه چیز به خوبی و خوشی تمام نشد؛ با اینکه زیبایی در پایان دیده می شد.
فقدان درد، سوگواری همه چیز در آن دنیا وجود داشت ولی هرگز درمان نشد. بلکه تحمل شد.
دنیای «رولینگ» با ما حرف میزد؛ با همه ما؛ زیرا ما به داستان هایی نیاز داریم که شبیه ما باشد. داستان ها قدرتمندند. در طول تاریخ بشر اسطوره ها داستان های آفرینش و افسانه ها به ما تصویری دادند تا در آن زندگی کنیم الگوهایی برای زندگیمان طراحی کنیم و از آنها درس بگیریم. به ما کمک کرده اند تا تجربیاتی را در برابر فضای باز گسترده تری برای خود پیدا کنیم.
هنوز هم این کار را انجام می دهند و ما هم هنوز به داستان ها احتیاج داریم. ما به روایت فرهنگی جدیدی احتیاج داریم روایتی که واقعاً منطبق با روش زندگی ما و احساسات دروني قلب ما باشد. نه منطبق با فیلم تلویزیونی.
اگر میخواهیم شرایط را تغییر دهیم یا اگر می خواهیم خط داستانی جدید معتبر واقع گرا و مفیدی بسازیم تا بتوانیم در آن زندگی کنیم باید از پایان خوش امتناع کنیم. یا تعریف دیگری برای پایان خوش ارائه دهیم. پایان خوش در سوگی مثل شما به آسانی «همه چیز برای بهترین نتیجه می افتد» باشد. این پایان بندی اصلاً امکان پذیر نیست.

روش هایی برای کنار آمدن با غم جدایی 

روی جسم خود تمرکز نکنید؛ سعی نکنید مکانی برای شاد بودن پیدا کنید

وقتی شما در طغیان احساسات به تکیه گاه احتیاج دارید، مهم نیست چه چیزی را انتخاب می کنید. فقط مهم است که تا حد کافی بی خطر و تکرار شونده باشد. بعضی اوقات در شرایطی از این دست کارشناسان و مربیان توصیه میکنند، بر نفس ها بر حواس بدنتان متمرکز شوید. هنگامیکه با مرگ عزیزان جراحت یا بیماری سخت دست و پنجه نرم می کنید، توجه به جسمتان می تواند اوضاع را بسیار بدتر کند.
بعضی از مقالات ادعا می کنند که وقتی احساسات بر شما چیره می شوند. خودتان را در «مکان» شادی تصور کنید. در اوایل سوگواری پیدا کردن این مکان شاد کار خیلی سختی است. فقدان تمام زندگی شما را تحت تأثیر قرار می دهد. تمام زندگی تان به آن مرتبط شده است. وقتی زندگی تان کاملاً از هم می پاشد و نیاز به بازسازی دارد، هیچ چیزی هیچ چیز شادی، مکان آرامش بخشی، فعالیتی یا عکسی وجود ندارد. که به طریقی به اثرات ،سوگ آلوده نشده باشد. قصدم این نیست شما را دلسرد کنم اما واقعیت این است.
ابزارهایی که در دوران غیر از سوگواری مفید هستند همیشه در هنگام مواجهه با سوگ ناکارآمد می شوند. به خاطر همین از شما می خواهم بر روی چیزهای قابل دسترس و عادی تمرکز کنید. هنگامی که شما بر روی چیزهای خسته کننده تکراری و بیرونی تمرکز می کنید، احتمال بیشتر شدن دردتان بسیار کم است.
به یاد داشته باشید که دوری از درد وقتی که درد شما غیر قابل تحمل است، یک مهربانی در حق خودتان است. این راهی برای توجه، تمایل، عشق ورزیدن و احترام به خودتان است. تلاشتان را بکنید تا از این طغیان احساسات گذر کنید. وقتی توانایی و تحمل دردتان را داشتید به سوی آن برگردید.
می توانید
غم جدایی و راه های پذیرش آن - مهربانی با خود

برای کنار آمدن با غم جدایی با خودتان مهربان باشید

مهربانی مراقبت از خود است. مهربانی این است که چه زمانی باید کمی عقب نشینی کنید. این اجازه می دهد درد موجودیت پیدا کند. بدون قضاوت با اعتماد به نفس و گفتن بله به آنچه کمک می کند. و رد کردن چیزهای آزار دهنده. مهربانی به معنای آن است، که نگذارید افکارتان شما را نابود کنند.
این مهربانی نسبت به خود به طور جدی دشوار است.
مهربانی با خود واقعاً دشوار است. می توانیم تمام روز راجع به اینکه چطور با دیگران مهربان باشیم، صحبت کنیم. اما وقتی صحبت از خودمان است، فراموش می کنید. ما می دانیم نسبت به خودمان خیلی کوتاهی می کنیم. مواردی که همه چیز را خراب کردیم و چقدر بد کارها را انجام دادیم. با رفتاری بدتر از آن شیوه ای که به دیگران اجازه می دهیم با ما رفتار کنند با خود برخورد می کنیم. برای همه همین طور است، نه فقط شما. برای اکثر مردم با دیگران بسیار بسیار راحت تر مهربانی کنند.

کتاب های مرتبط با غم جدایی و پذیرش آن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *