تخفیف!

بانو با سگ ملوس

کتاب بانو با سگ ملوس، اثر آنتوان چخوف، مجموعه ای از چند داستان کوتاه است، بدین قرار؛ «چاق و لاغر»، «آفتاب پرست»، «وانکا»، «شوخی»، «سرگذشت ملال انگیز»، «سبکسر»، «انگور فرنگی»، «ئیوینچ»، «جان دلم» و «بانو با سگ ملوس».

۶۴.۰۰۰ تومان

شناسه محصول: 9786222671402 دسته:

جزئیات کتاب

وزن 351 گرم
ناشر

نگاه

نویسنده

مترجم

سایز کتاب

نوع جلد

سخت

تعداد صفحات

نوبت چاپ

چاپ اول

درباره ی کتاب بانو با سگ ملوس اثر آنتوان چخوف:

کتاب «بانو با سگ ملوس و چند داستان دیگر» اثر «آنتوان چخوف» مجموعه‌ای از بهترین داستان‌های کوتاه ادبیات روس است که عبارت‌اند از «چاق و لاغر»، «آفتاب‌پرست»، «ماسک»، «وانکا»، «شوخی»، «سرگذشت ملال‌انگیز»، «سبک‌سر»، «انگور فرنگی»، «ئیونیچ»، «جان دلم» و «بانو با سگ ملوس»؛ این داستان‌ها بین سال‌های 1883 تا سال ۱۸۸۹ به نگارش درآمده‌اند. «بانویی با سگ کوچولویش» The Lady with the Dog یکی از داستان‌های کوتاه و معروف این کتاب است که به زبان‌های مختلف بارها ترجمه و چاپ شده است. این داستان درباره‌ی مردی به نام «دمیتری دمیتریچ گوروف» است که با همسرش زندگی می‌کند. او به بی‌وفایی و خیانت روی می‌آورد و دل‌بسته‌ی «آنا سرگه یونا» می‌شود. داستان آشنایی و رابطه‌ی آن‌ها یکی از ماندگارترین داستان‌های کوتاه «آنتوان چخوف» را رقم زده است.
«آفتاب‌پرست» از داستان‌های دیگر این نویسنده است که حاصل سال‌های اول تجربه‌ی نویسندگی اوست. در این داستان چاپلوسی به تصویر کشیده شده است و نویسنده این ویژگی را در آن دوره‌ی اسفناک شوری نشان می‌دهد. داستان‌های این کتاب درون‌مایه‌های مهم و واقعی دارند و هر کدام به‌نوعی نقدی بر جامعه‌ی خرده‌بورژوای آن دوره از روسیه است. در ابتدای این اثر مقدمه‌ای کامل از «زینووی پاپرنی» آورده شده است که درباره‌ی لحن و نثر «آنتوان چخوف» به‌خوبی توضیح داده و تک‌تک داستان‌های این کتاب را بررسی کرده و گفته است: «داستان‌های چخوف همه هشداردهنده و درعین‌حال دارای لحنی آرام و خالی از هرگونه درس اخلاق و رفتار، و تعیین وظیفه است. همه بابیانی ساده و روان و طبیعی نوشته شده است.

درباره آنتوان چخوف، نویسنده‌ کتاب بانو با سگ ملوس :

«آنتوان چخوف» Anton Chekov نویسنده‌ی برجسته‌ی روسیه در 29 ژانویه 1860 به دنیا آمد. خانواده‌اش بسیار مذهبی بودند و او در کودکی به‌اجبار به کلیسا می‌رفت. او سال 1880 وارد دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه مسکو شد و از همان زمان نوشتن داستان کوتاه و طنزآمیز برای روزنامه‌ها و مجلات را آغاز کرد. در آن دوران روسیه در فضایی خاکستری و زیر بار حکومت کمونیستی بود به همین دلیل این نویسنده آثارش را بانام‌های مستعار ازجمله «آنتوشا چخونته» منتشر می‌کرد. او در طول عمرش نوشتن طعنه‌آمیز داستان‌ها و رمان‌هایش را ماهرانه دنبال کرد و هر موضوع اجتماعی را تندوتیز به‌نقد می‌کشید. او تمام زندگی‌اش را وقف نوشتن کرد و بیش از 700 اثر ادبی از خود به یادگار گذاشت.
«آنتوان چخوف» نویسنده‌ی مطرح روسیه از قلم توانایی برخوردار بود و نمایشنامه‌هایش همچنان به اجرا درمی‌آیند. این نویسنده‌ی شهیر تنها چهل‌وچهار سال عمر کرد و در 15 ژانویه سال 1904 براساس بیماری سل درگذشت. نام او در تاریخ ادبیات روسیه و جهان جاودانه است و همچنان پس از سال‌ها آثارش جزو لیست پرفروش‌ها قرار دارد.
«آنتوان چخوف» داستان کوتاه، داستان بلند و نمایشنامه در ژانر رئالیسم نوشته است و درون‌مایه‌ی بیشتر آن‌ها تضاد طبقاتی و تقابل خیر و شر است. او مضامین اجتماعی را در دل داستان‌هایش قرار داده و با فضاسازی‌های قوی شخصیت‌ها را برای خوانندگانش ترسیم کرده است. از دیگر آثارش که در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و مطالعه موجود هستند می‌توان به «دایی وانیا» با ترجمه‌ی «هوشنگ پیرنظر»، «مرغ دریایی» با ترجمه‌ی «کامران فانی»، «دشمنان» با ترجمه‌ی «سیمین دانشور» و «دوئل و چند داستان دیگر» با ترجمه‌ی «مهدی افشار» اشاره کرد.

بخشی از کتاب بانو با سگ ملوس:

مى‏گفتند که در کنار دریا قیافۀ تازه‏اى پیدا شده: بانو با سگ ملوسش. دمیترى دمیتریچ گوروف هم که دو هفته بود در یالتا مى‏گذراند و دیگر به آنجا عادت کرده بود، در جست‏وجوى اشخاص و قیافه‏هاى تازه بود. روزى در پلاژ ورن نشسته بود و دید زن جوانى، میانه‏بالا، موبور، بره‏به‏سر، از خیابان کنار دریا مى‏گذشت و سگ سفید ملوسى به دنبالش می دوید.
بعد، روزى چند بار در باغ شهر و گردشگاه با او برخورد مى‏کرد. زن جوان همیشه تنها گردش مى‏کرد و همان کلاه به سرش بود و سگش هم به دنبالش. هیچ‏کس او را نمى‏شناخت و همه این عنوان را رویش گذاشته بودند: بانو با سگ ملوس.
گوروف در این اندیشه بود که اگر شوهرش با او نیست و در اینجا دوست و آشنایى هم ندارد، خوب است با او آشنا بشوم.
گوروف هنوز پا به چهل سال نگذاشته بود، ولى یک دختر دوازده‏ساله داشت و دو پسر که در دبیرستان تحصیل مى‏کردند. خیلى زود، یعنى هنگامى که هنوز دانشجوى سال دوم دانشکده بود، به او زن دادند و زنش دیگر خیلى مسن‏تر از او به نظر مى‏آمد. زنى بلندبالا، با ابروان مشکى، سربه‏بالا راه مى‏رفت و خودپسند و متکبر بود و بنا به ادعاى خودش اندیشمند. زیاد کتاب مى‏خواند، در نامه‏هایش حرف w [1] را به کار نمى‏برد، شوهرش را به‏جاى دمیترى، دیمیترى صدا مى‏زد. اما شوهرش او را سبکسر و محدود و دور از زیبایى و ظرافت مى‏دانست، از او مى‏ترسید و دوست نداشت که زیاد در خانه با او بگذراند. از خیلى پیش بناى بى‏وفایى با او را گذاشت، غالباً به او خیانت مى‏کرد و شاید به همین جهت تقریباً هیچ‏وقت نظر خوشى نسبت به زن‏ها نداشت و هر وقت در حضور او صحبت از زن‏ها پیش مى‏آمد، آنها را چنین مى‏نامید: «نژاد پست!»
اگرچه او فکر مى‏کرد تجربۀ تلخ به او حق داده است که زن را هرطور دلش مى‏خواهد بنامد، ولى با وجود این نمى‏توانست حتى دو روز هم بدون «نژاد پست» به سر ببرد. در محفل مردان کسل مى‏شد، سردماغ نبود، کم‏حرف و سرد بود، ولى در میان زن‏ها خود را آزاد احساس مى‏کرد و مى‏دانست دربارۀ چه‏چیز با آنها صحبت و چطور با آنها رفتار کند، در مجمع زنان حتى سکوت هم برایش لذت‏بخش و شیرین بود. در بروروى و خصلت و طبیعت او کشش توصیف‏ناپذیرى وجود داشت که زن‏ها را به طرف او مى‏کشاند و جلب مى‏کرد، او این را مى‏دانست و کشش دیگرى هم خود او را به طرف زن‏ها جلب می کرد.
کتاب بانو با سگ ملوس اثر آنتوان چخوف را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.
0/5 (0 نظر)