تخفیف!

بر باد رفته دوره ی دو جلدی مارگارت میچل

این رمان عاشقانه – تاریخی سرگذشت زندگی دختری جوان و جذاب به نام اسکارلت را در گیرودار جنگ داخلی‌ آمریکا به‌تصویر می‌کشد.

۴۲۴.۰۰۰ تومان

ناموجود

شناسه محصول: 9786222580896 دسته:

جزئیات کتاب

وزن 1415 گرم
ناشر

نیک فرجام

نویسنده

مترجم

سایز کتاب

نوع جلد

سخت

تعداد صفحات

نوبت چاپ

چاپ اول

درباره ی کتاب بر باد رفته :

بر باد رفته یک رمان عاشقانه و حماسی است . داستان این کتاب، در آمریکا و در نیمه‌ی دوم قرن 19 رخ می‌دهد. در آن زمان کشور آمریکا درگیر جنگ داخلی بود. آتش ناامنی هر لحظه تهدیدآمیزتر و بدتر می‌شود؛ در این هیاهو، ما با دختر جوانی به نام اسکارلت اوهارا آشنا می‌شویم، که در فضای جنگ و ترس، در ذهنش درگیر عشق و عاشقی است. اسکارلت، دختری زیبا و جذاب و اهل جنوب آمریکاست. او مثل بیشتر قهرمان‌های زن داستان‌های آمریکایی، سرشتی مغرور دارد ولی از روحیه‌ای حساس نیز برخوردار است. همین دوگانگی شخصیتی اسکارلت از او شخصیتی ماندگار و به‌یاد‌ماندنی می‌سازد.
دختری با این جذبه و زیبایی، مردان زیادی را در طلب خود می‌بیند. شرایط درمورد اسکارلت هم به همین ترتیب است. اما در بیشتر مواقع هر داستان عاشقانه‌ی خوبی، از یک شکست عشقی شروع شود، اوضاع آن‌طور که اسکارلت جوان پیش‌بینی می‌کرد، رخ نمی‌دهد. او عاشق مردی به اسم اشلی ویلکز است؛ مرد جوانی که به دختر دیگری به نام ملانی اظهار عشق کرده است. اما آیا اشلی واقعا عاشق ملانی‌ است؟ اما ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود؛ اسکارلت، علاوه بر اشلی، مرد دیگری را نیز در سر دارد: رت باتلر. مردی با روحیه‌ای جسور و سرزنده. اسکارلت همزمان با بدتر شدن شرایط جنگی، شرایط خود را بیشتر در ناپایداری می‌بیند و بعد از، از دست دادن همسر اول خود، چارلز، به آتلانتا می‌رود تا در کنار ملانی زندگی کند. این جابه‌حایی شروع‌کننده سیلی از ماجراهاست که در نهایت باعث می‌شود اسکارلت عشق حقیقی را پیدا کند.
در سال 1939 فیلم سینمایی بر باد رفته با الگو گرفتن از کتاب ساخته شد که به باعث شهرت بیشتر رمان شد و کتاب بر باد رفته به پرفروش ترین کتاب جهان در سال 1939 تبدیل شود. در این فیلم بازیگرانی همچون کلارک گیبل، ویوین لی، لسلی هاوارد، اولیویا دی هاویلند و هتی مک دنیل بازی می کنند. این فیلم به‌حدی خوب ساخته شد که در 13 قسمت مختلف نامزد اسکار شد و برنده 8 جایزه اسکار و دو اسکار افتخاری شد.
کتاب بر باد رفته، علاوه بر اینکه داستان اسکارلت عاشق را برای ما تعریف می‌کند، تصویری واقع‌گرایانه از آمریکای درگیر در جنگ داخلی نیز ارائه می‌دهد. مارگارت میچل، با تبحر خاصی، احساسات عمیق یک زن نویسنده را با وقایع تاریخی دردناک کشورش ترکیب کرده؛ ترکیبی که نتیجه‌اش، اثری بی‌نظیر در عالم ادبیات است؛ شاهکاری به نام بربادرفته!

افتخارات کتاب بر باد رفته:

– برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر ادبی (1937)
– برنده‌ی جایزه‌ی کتاب ملی (1936)
– شناخته شده به عنوان یکی از بهترین رمان‌های عاشقانه‌ی آمریکایی توسط PBS

درباره مارگارت میچل نویسنده ی کتاب بر باد رفته :

مارگارت مانرلین میچل در سال 1900 در جورجیا متولد شد که بیشتر او را با عنوان مارگارت میچل می‌شناسند. او نویسنده و روزنامه‌نگار آمریکایی بود. میچل رمان بربادرفته را با موضوع جنگ داخلی آمریکا منتشر کرد و با آن به شهرت رسید. مارگارت به‌خاطر این رمان موفق به دریافت جایزه‌ی کتاب ملی و جایزه‌ی ادبی پولیتزر در سال شد. در سال‌های اخیر، یک مجموعه از خاطرات دوران جوانی میچل با نام لاست لایسن منتشر شده‌. مارگارت میچل در سال ۱۹۲۲ با رین‌رد آپشا ازدواج کرد اما بعد از ازدواجش متوجه شد شوهرش قاچاقچی مشروبات الکلی و یک دائم الخمر بددهن است و بلافاصله از او طلاق گرفت. مارگارت در ۱۹۲۵ برای دومین بار با دوست همسرش جان مارش ازدواج کرد.
او در بین سال‌های ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۶ ده‌ها مقاله، مصاحبه، طرح و نقد کتاب چاپ کرد، او هم‌چنین با چندین زندانی، گفتگو انجام داد. با بررسی کتاب «مارگارت میچل، خبرنگار» که شامل ۶۴ مقاله از در دوران روزنامه‌نگاری‌اش است متوجه می‌شویم که با وجود ظاهر بی‌طرفش طبعی سرکش داشته است. میچل نقاش خوبی بوده و تحلیل‌گران طراحی‌های او از چهره‌ی انسان‌ها را نشان‌دهنده‌ی نگاه عمیقش در سن کم می‌دانند.
مارگارت هنگامی که همراه با همسرش به تماشای فیلم می‌رفت با یک اتومبیل که با سرعت بالا در حال عبور بود تصادف کرد. راننده بعد از تمام شدن شیفتش مشغول رانندگی بود که با میچل تصادف. او به علت مستی و رانندگی در خلاف جهت جریمه شد و به ۱۸ ماه حبس محکوم شد. مارگارت او ۵ روز بعد در بیمارستان گریدی در سن 48 سالگی درگذشت.
میچل در قبرستان اکلند در جورجیا به خاک سپرده شد. همسرش هم بعد از مرگش در کنار او به خاک سپرده شد. مارگارت میچل تنها با نوشتن رمان بر باد رفته به شهرت جهانی رسید.

بخشی از کتاب بر باد رفته :

در اولین روزهای محاصره، وقتی یانکی‌ها استحکامات و سنگر‌های جای جای شهر را در هم می‌شکستند، اسکارلت با شدت گرفتن شلیک توپ‌ها آن‌قدر وحشت کرد که تنها کاری که از دستش بر می‌آمد این بود که دست‌هایش را با درماندگی روی گوش‌هایش می‌گرفت و هر لحظه انتظار داشت به ابدیت بپیوندد. وقتی صدای سوت توپ شلیک شده‌ای به آن‌ها نزدیک می‌شد، اسکارلت با عجله به اتاق ملانی می‌دوید، خودش را روی تخت کنار ملانی می‌انداخت، هر دو محکم همدیگر را بغل می‌کردند و در حالی که سرهای‌شان را در بالش فشار می‌دادند، جیغ می‌کشیدند: “آه! خدایا!”
آن‌ها سرشان را زیر بالش پری پنهان می‌کردند تا صدای انفجار تمام شود و اسکارلت در سکوت به ملانی ناسزا می‌گفت که او را از پناهگاه امن‌تر زیر پله‌ها محروم کرده است. اما دکتر، راه رفتن را برای ملانی قدغن کرده و اسکارلت هم مجبور بود پیش او بماند. پریسی و وید هم سراسیمه به طرف زیرزمین تاریک و تار عنکبوت گرفته می‌دویدند، پریسی تا آن‌جا که می‌توانست جیغ می‌کشید و وید هم هق هق گریه می‌کرد و سکسکه می‌زد.
وحشت به دنیا آمدن هر لحظه بچه ملانی به هراس تکه تکه شدنش اضافه شده بود و هر‌وقت این فکر از ذهنش می‌گذشت، عرقی سرد بر بدنش می‌نشست. اگر درد زایمان شروع شود اسکارلت چه باید بکند؟ او ترجیح می‌داد ملانی بمیرد تا این‌که در خیابانی که توپ و گلوله مانند باران بهاری می‌بارید دنبال دکتر برود و می‌دانست اگر تا حد مرگ هم پریسی را کتک بزند او جرأت بیرون رفتن ندارد. اگر بچه به دنیا بیاید چه کار باید بکند؟
کتاب بر باد رفته دوره ی دو جلدی را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.
0/5 (0 نظر)