به نام مادر
درباره ی کتاب:
کتاب به نام مادر درباره ی جنگ هشت ساله ای که برما تحمیل شد،شاید در ظاهر خرابی و آواره گی و درد و رنج باقی گذاشت،اما تجلی ظهور عده ای بود که به جرأت می توان گفت همین جنگ،نفس مطمئنه ی آنان را به غلیان انداخت و مشمول «فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی»شان کرد.
این مصحف،برشی است از زندگی نامه و خاطرات یکی از مستان رند؛«شهید محمد رضا تورجی زاده»که در سن ۲۳ سالگی باده ی عاشقی را نوشید و لینک صدای قهقهه اش در گوش ما پیچیده است.
این کتاب مزین به ۱۴۲ تصویر از شهید محمدرضا تورجی زاده است.
بخشی از کتاب به نام مادر:
حدود ۲۰نفر ارکان گردان را برای تمرین بردیم آن طرف رودخانه ی کارون.
بعد از مسافت زیادی که سینه خیز رفتیم،رسیدیم به یک کانال پر از گل.من به بچه ها گفتم:(همه سینه خیز برن تو کانال)خودم هم رفتم.وقتی از کانال خارج شدیم،سر تا پای همه پراز گل بود.
بعد از این،کا را متوقف کردیم.سوار تویو تا شدیم و به سمت شهرک دارخوئین حرکت کردیم. من جلو نشستم و محمد و بقیه بچه ها عقب.سر راه به تعدادی مغازه برخوردیم.
محمد سریع سریع از ماشین پرید پایین و گفت:«حاجی وایسا»بعد از او همه ریختند پایین.
محمد داد می زد:«فرمانده باید چی بخره؟»بقیه می گفتند:«نوشابه!نوشابه!»آن ها با هم هماهنگ کرده بودند و کاری نمی شد کرد.
همین طور که مشغول خوردن نوشابه بودیم،ماشین«محمد هاشمی»به طرف آبادان در حال حرکت بودیم حمید با دیدن او،که کت و شلوار شیکی هم به تن داشت،گفت:«الان وقتشه یه حالی به این بابا بدیم.»بعد به طرف ماشین آن ها دوید.
ماشین جلوی پای او توقف هاشمی همراه با محافظینش به احترام محمد که یک رزمنده بود،از ماشین پیاده شد.
ناشر: یا زهرا
تعداد صفحات: 200
ابعاد: 14*21
قطع: رقعی
نویسنده: سید علی حسنی