درباره ی کتاب بینوایان جلد سخت دو جلدی:
در کتاب بینوایان ما با داستان زندگی ژان والژان آشنا میشویم. ژان والژان به خاطر دزدیدن تنها یک قرص نان، نوزده سال در زندان سپری کرده پس از آزادی و جستجوی سرپناه، به کلیسای جامع میرسد و آنجا پناه میگیرد. ظروف ارزشمند اسقف میریل توجهش را جلب میکند و ژان شبانه آنها را میدزدد. وقتی پلیس او را دست بسته به کلیسا میبرد اسقف آن ظروف را «هدیهای از طرف کلیسا» میخواند و این عشق و بخشش سرآغاز تحول ژان والژان است. این رستگاری بعدها او را که شهردار شده است سر راه فانتین، زن بینوا و به معنای واقعی شوربخت داستان و دخترش کوزت قرار میدهد. در حالی که به خاطر یک خطای کوچک دیگر در جوانی، درست پس از خروج از کلیسا (دزدیدن سکه پسربچهای از روی عادت و البته پشیمانی بلافاصله) هنوز تحت تعقیب است و این تعقیب سرسختانه و اغراق شده، نهایت اعتراض هوگو به بیعدالتی و فساد حکومتی است.
ویکتور هوگو در رمان بینوایان کوبندهترین نقدهای خود را به بیعدالتی، فقر و فساد اقتصادی، حکومتی و اجتماعی فرانسه کرده است. در کتاب بینوایان تاریخ دوره مهمی از فرانسه در متن یک داستان عاشقانه و اخلاقی روایت میشود. ویکتور هوگو که بیش از سی سال درگیر خلق این شاهکار بود، تمام قریحه شاعرانگی، هنر نویسندگی و برداشتهای اخلاقی خود را از جامعه و تاریخ در این اثر گنجاند و کتابی نوشت که برای بشریت از حالا تا همیشه راهنمای اخلاق است.
روند داستان بینوایان و شخصیت های اصلی آن:
روند داستان بینوایان در بخش اول با معرفی شخصیتی به نام فانتین آغاز می شود. فانتین در «دینی» قرار دارد، نام روستایی که ژان وال ژان پس از 19 سال به آن باز می گردد. فردی که 19 سال حبس را پشت سر گذاشته است، 5 سال برای دزدیدن یک نان برای خواهر و خانواده اش و 14 سال به دلیل فرار های متعدد از زندان.
ژان والژان برای اجاره اتاق به یک مهمانخانه می رود ولی به دلیل داشتن نشانه زرد رنگ بر روی کارت شناسایی اش، که نشانی از دوره محکومیت در کار اجباری است، موفق به اجاره اتاق نمی شود و در خیابان می خوابد. در این زمان با اسقف مایرل آشنا می شود و این اسقف به او پناه می دهد.
روند داستان از این نقطه شکل جدی تری به خود می گیرد و والژان تعدادی از ظروف نقره اسقف را می دزد و وقتی توسط پلیس دستگیر می شود، با رفتار خیرخواهانه اسقف دینی مواجه می شود که دو شمعدانی نقره هم به او می دهد و می گوید که اینها را خودم به والژان داده ام و شمعدانی ها را هم جا گذاشته بوده است. این همان جایی است که روند تغییر در تفکر و شخصیت ژان والژان آغاز می شود.
دربارهی ویکتور هوگو نویسنده ی کتاب بینوایان:
ویکتور هوگو نویسندهی معروف فرانسوی در ۲۶ فوریهٔ ۱۸۰۲ میلادی در بزانسون، فرانسه متولد شد. او نویسنده و شاعر سبک رمانتیسم در فرانسه بود. از میان آثار مشهور ویکتور هوگو میتوان به بینوایان، گوژپشت نتردام و مردی که میخندد اشاره کرد. کتابهای او مانند آینهای، بازتاب تمام افکار و اندیشههای او هستند و در تمام دنیا خوانده میشوند و طرفدار دارند. از بینوایان و گوژپشت نتردام بارها اقتباسهای تئاتری و سینمایی صورت گرفته است. ویکتور هوگو به دلیل حمایتی که از طبقهی محروم جامعه میکرد، همیشه مورد خشم سران دولت بود. به همین دلیل نیز سالهایی از زندگیاش را در تبعید در بروکسل و جزیرهای در دریای مانش گذرانید. بعد از سرنگونی امپراطور رم در سال ۱۸۷۰ به عنوان قهرمان ملی به فرانسه بازگشت.
ویکتور هوگو را در فرانسه بیشتر به دلیل اشعارش میشناسند. او بعد از تحمل یک دوران طولانی بیماری در ۲۲ مه ۱۸۸۵ در پاریس چشم از دنیا فروبست.
جملاتی از کتاب بینوایان :
در گوشه وکنار اندک تاملی میکرد و با پسران ودختران خردسال به گپ و گفت میپرداخت. لبخندی نثار مادرانشان میکرد. آنگاه که پولی در جیب داشت به دیدار نیازمندان میرفت وتا دستش تهی میگشت روی به خانه اغنیا میآورد، و چون مایل بود که لباسهایش مدت بیشتری دوام داشته باشند و میل هم نداشت کسی از این مطلب سر دربیاورد، در تابستان و زمستان با ردای بلند و گرم و پنبهایاش رفت وآمد میکرد، که در تابستان برایش آزاردهنده بود. هرشب ساعت هشت ونیم باخواهرش شام میخورد. خانم ماگلوار پشت سرشان میایستاد وبرایشان غذا سرو میکرد. امساک در خوردن بیش از این برایشان ممکن نبود. اما هر گاه کشیشی یامهمانی نزد آنها بود. خانم ماگلوار با بهره جویی از این فرصت اندکی گوشت ماهی یا شکار به غذای اسقف میافزود. اما در شبهای دیگر شام آنها اندکی سبزی آب پز وسوپ بود. مردم میگفتند: «هرگاه اسقف غذای کشیشی نخورد، با غذای مرتاضی سیر میشود.»
پس از شام، نیم ساعتی با دوشیزه باتیستن و خانم ماگلوار به گفت و گو میپرداخت. بعد به اتاقش میرفت و به خواندن مشغول میشد. گاه روی صفحات یا در حاشیه برخی جزوهها ورسایل چیزهایی یادداشت میکرد. اومردی آگاه، بلکه دانشمند بود. پنج یا شش جزوه خطی قابل اعتبار از اوبه جای مانده که در بین آنها تفسیری است راجع به آیه دوم «سفرتکوین» در تورات؛ به این مضمون: «در آغاز روح خدا بر آبها موج پدید میآورد.» اسقف در این نوشته سه متن را با این آیه مقابله کرده و نخست تعبیری عربی که میگوید: «نفخههای ربانی میوزند» بعد تفسیر «فلاویوس ژزف» که نوشته: «نفخهای از فراز آسمان بر زمین میوزید» وبالاخره تفسیر کلدایی «انکلوس» که میگوید: «نفخهای که از سوی خدا میآمد بر پهنه زمین میوزید» در جایی دیگر بر آثار هوگو، اسقف پتوله مائیس، تحقیقاتی کرده بود وبراین باور بود که آثاری که در قرن اخیر با اسم مستعار «بارله کور» چاپ شده از نوشتههای این اسقف است.
کتاب بینوایان دو جلدی اثر ویکتور هوگو را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.