تخفیف!

تنها گریه کن

روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادرشهید محمد معماریان.

۷۶.۰۰۰ تومان

شناسه محصول: 9786007874691 دسته:

جزئیات کتاب

وزن 246 گرم
ابعاد 21 × 14 × 21 سانتیمتر
ناشر

حماسه یاران

نویسنده

سایز کتاب

نوع جلد

شومیز

تعداد صفحات

کتاب تنها گریه کن :

 

تنها گریه کن روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان اثر اکرم اسلامی توسط انتشارات حماسه یاران به چاپ رسید. این کتاب شجاعت ها و فداکاری ها و رشادت های این مادر فداکار را به تصویر می کشد.

 

درباره ی کتاب :

در کتاب تنها گریه کن تصویری کوتاه و مختصر اما پر معنا از یک عمر زندگی و فرمانبری  زنی را می‌خوانید که فرزندش را فدای پابرجا ماندن و استقلال این سرزمین نمود . خودش هم در راه اسلام و انقلاب از هر چه در توان داشت فروگذار نکرد.کتاب شجاعت و فداکاری بی مثال این زن پاکسرشت را بیان می کند .

شاید خاطرات مادران شهدا و عاشقانه‌های آنها یکی از جذاب‌ترین و دلنشین‌‌ترین آثار در حوزه دفاع مقدس باشد. زیرا مربوط  به مادرانی است که در جنگی هشت ساله سهم داشتند سهمی که بدون هیچ چشم‌داشتی آن را بخشیدند و سالیان سال بی‌صدا در سوگ عزیزشان گریه کردند. حالا که چهل سال از آن سال‌ها می‌گذرد این خاطرات بازهم خواندنی است.دیگر کتاب های مرتبط انتشارات آثار برات…

اشرف السادات منتظری مادر شهید محمد معماریان که عاشقانه و خالصانه برای فرزندان این سرزمین از جان و دل مایه می‌گذاشت.
بخشی از این کتاب به مبارزات انقلابی خانم منتظر یدر قم و تهران می‌پردازد و نمایی کلی از سیمای زنی مجاهد را نشان می دهد که نقشی پررنگ و ستودنی در پیرزوی انقلاب داشت. بخش دوم کتاب به خاطرات مادر از زمان جنگ اختصاص دارد و شهادت فرزند دلبندش محمد و همچنین فعالیت‌های این مادر برومند پس از جنگ  و مشارکت‌های سازنده‌اش در کارهای خیر مردمی و اجتماعی.
شهید محمد معماریان- فروشگاه اینترنتی آثار برات
شهید محمد معماریان

 گزیده ای از کتاب تنها گریه کن: 

 

کچ دست هایش را گرفتم، قدرتم راجمع کردم و همان طور که عقب میرفتم، به زحمت می کشیدمش سمت خودم. پاهایش تکان می خورد و رد خون می ماند روی زمین. نگاهش از خاطرم دور نمی شود.
مات شده بودم. با کمک دو خانم بردیمش داخل حیاط خانه. رنگ به رخسار زن نمانده بود. زدم توی صورتش و فریاد کشیدم: «نفس بکش!» ولی بی جان تر از این حرف ها بود. محکم تر زدم شاید به هوش بیاید؛ فایده نداشت. دست انداختم و بچه را از شکم پاره ی زن بیرون آوردم، به این امید که حداقل بتوانم طفل معصومش را نجات دهم؛ ولی بدن سرخ و سفید نوزاد روی دستم؛ بی اینکه مجال داشته باشد گریه کند و یا حتی یک نفس در این دنیا بکشد…

                                                                                         ******
خانم فاطمه ، خواهر بزرگ ترم ، بعدش من ، اشرف سادات. بعد تر هم ، دو پسر و چهار دختر ، هشت خواهر و برادریم . خانه مان قم ، خیابان چهار مردان بود. خانه ی خودمان که نه ، مستاجر دایی مادرم بودیم. انتهای حیاط بزرگش به باغ کوچکی می رسید . شاخه های درخت انار از باغ سرک می کشیدند به حیاطی که درست وسطش ، یک درخت توت جاخوش کرده بود، ما بهشان می گفتیم اناربونه ، توت بونه …
این کتاب توسط رهبر تقریض شده است.

فهرست کتاب تنها گریه کن :

  • ادخلوها بسلام امنین
  • سرنوشتی خوش
  • بارش ستاره ها
  • تا یار سر کدام دارد
  • به تمام جان حاضر
  • مثل چرخش گل به سمت نور
  • انارهای ترک خورده
  • صدای پر دادن کبوتر
  • سبزآبی
  • آلبوم تصاویر

کتاب تنها گریه کن را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.

0/5 (0 نظر)