کتاب تگرگ دو جلدی اثر محمود رضاخانی
کتاب حاضر داستان بخشی از رخدادهای دوران مشروطه تا رفتن رضاشاه پهلوی از ایران است که از سیاسی ترین منطقه ی کشور یعنی غرب ایران آغاز میگردد.به شواهد تاریخ چنان چه در هر جامعه ای اختناق حاکم شود و به موازات آن فقر مالی گسترش یابد عامی ترین مردم جامعه توجه به پرسش چراها،بایدها و نبایدها در اندیشه شان به تحریک می افتد،همچنین اگر عدم آزادی بیان و رفتار در جامعه ای که از سوی حکومت های دیکتاتوری یا دست نشاندگان دشمنان کشور بر جامعه تحمیل شود.بسیاری از سرمایه های مملکت از جمله انسان های غیرتمند جامعه به اجبار و گاهی ناخواسته برای رهایی از وضع پیش امده و محدودیت ها به سمت و سوی مبارزه علیه آن حکومت گرایش میدهد که در این راه گاهی ناخواسته این انسان های خوب و معترض را به انحرافات سیاسی که از بخت بد میتواند به سود دشمن باشد می کشاند.
بخشی از کتاب
فرمانده ی قلعه ی شورجه عبدالباقی خان چهاردولی میرپنج،دلاوری رشید و بی باک بود،دولت مرکزی،قوای مجهزی را تحت فرماندهی عبدالحسین میرزا فرمانفرما به قصد تصرف قلعه فرستاد،جنگ درگرفت عبدالباقی خان با قوای بسیار کم خود چنان شکست سختی به لشکر عبدالحسین میرزا فرمانفرما داد که خبر این پیروزی و شکست قوای دولتی در کوتاه ترین زمان ممکن به تمام مناطق رسید،این موضوع ملت را خوشحال و دولت مرکزی را وحشت زده و نگران کرد،همه مردان و جوانان روستای چهاردولی در قلعه به حال اماده باش بسر می بردند.تنها ساکنان روستا و کمی دورتر از قلعه زنان و پیرمردانی بودند که توانایی جنگیدن نداشتند و هم اینان مدام در نگرانی حال و وضع همسران و فرزندان خود به سر می بردند،چند روز پس از خاتمه ی جنگ و این پیروزی،پیرمردی سردوگرم چیشده ی روزگار به سخن آمد و گفت این پیروزی شگفت انگیز عبدالباقی خان دولت را جریحه دار و کینه توز میکند،شک نکنید که در آینده ی نه چندان دوری دولت،قوای خود را برای تصرف قلعه و جبران شکست به منطقه گسیل میکند،عبدالباقی خان نباید اجازه بدهد ما بازیچه ی کشمکش این عمو و برادرزاده شویم او باید چاره اندیشی کند و بیشتر مواظب باشد.
