داستان های خوب برای دختران بلند پرواز

نویسندگان این اثر، زنانی تحسین شده از هر زمان و از هر نقطه از دنیا را برگزیده‌اند که از طیف فرهنگ و شرایط محتلف هستند. کتاب حاضر ماجرای زندگی زنانی فضانورد، ریاضی‌دان، پزشک، ورزشکار، سیاست‌مدار، دریانورد و … را روایت می‌کند که همانند افسانه‌ها حیرت‌انگیز و جذاب است. شخصیت‌های این کتاب شاهزاده خانم‌هایی زیبا نیستند بلکه زنانی قدرتمند هستند که با حرفه و فعالیت خود جایگاه زنان در دنیا را تغییر داده‌اند. چه دختران و چه پسران با خواندن این کتاب می‌توانند حس اعتماد به نفس و اراده را در خود تقویت کرده و همانند این زنان به افرادی برجسته در جامعه تبدیل شوند.زنان کتاب داستان‌هایی برای دختران بلند پرواز، بی‌عدالتی‌های جنسیتی را کنار گذاشته و خود را تسلیم شرایط سخت نکرده‌اند. هر کدام از آن‌ها کارهایی بزرگ و ویژه را انجام داده‌اند که برخی از آن‌ها را تا ابد در تاریخ ماندگار کرده است و بعضی از آن‌ها نیز همچنان نزد مردم گمنام هستند. این کتاب می‌تواند منبعی الهام بخش و تشویق کننده برای دخترانی باشد که آرزوها و افکاری بلند پروازانه دارند اما زمانی که با مانعی مواجه می‌شوند، از تصمیمات خود منصرف می‌شوند.تمامی روایت‌های این اثر در امیدوار بودن و داشتن اراده‌ای محکم برای غلبه به مشکلات و دستیابی به اهداف وجه اشتراک دارند. تنوع زمانی و مکانی این داستان‌ها باعث شده تا هر دختری از هر گوشه از جهان و با هر شرایطی بتواند با این کتاب ارتباط برقرار کرده و با یک یا چند تن از شخصیت‌ها همذات پنداری کند. 100 زن خارق العاده از گذشته تا حال که توسط 60 هنرمند زن از سراسر جهان به تصویر کشیده شده‌اند. هر داستان یک صفحه پرتره تمام رنگی دارد که روح قهرمان آن داستان را به تصویر می‌کشد.

در بخشی از کتاب داستان‌هایی برای دختران بلند پرواز می‌خوانیم:

روزگاری دختری در فرانسه، در صومعه‌هایی زندگی می‌کرد. در اطراف او، راهبه‌ها لباس‌های سیاه و سفید می‌پوشیدند. اسم او گابریل شانل بود. در صومعه به دخترها خیاطی یاد می‌دادند، اما آن‌ها رنگ‌های زیادی برای انتخاب نداشتند. آن‌ها باید از پارچه‌هایی لباس می‌دوختند که راهبه‌ها استفاده می‌کردند. بنابراین همه عروسک‌های آن‌ها هم لباس سیاه و سفید می‌پوشیدند.زمانی که گابریل بزرگ شد و روزها، خیاطی و شبها، خوانندگی می‌کرد، سربازهایی که او در میکده برای آن‌ها می‌خواند، او را کوکو صدا می‌زدند. اسم مستعاری که تمام عمر با او ماند. کوکو آرزو داشت مغازه‌ایی در پاریس برای خودش داشته باشد. روزی یکی از دوست‌های ثروتمندش به او پول کافی برای باز کردن مغازه‌یی قرض داد تا رویاهای گابریل به واقعیت تبدیل شوند.