کتاب داشتن و نداشتن نوشته ی ارنست همینگوی ترجمه ی فریدون رضوانیه در232 صفحه به چاپ رسیده است.
پیشنهاد کتاب : برای خرید کتاب نامه های پیک ویک روی این لینک کلیک کنید.
این کتاب در سه بخش با عنوان بهار، پاییز و زمستان نوشته شده است. شخصیت اصلی کتاب، هری مورگان با اجاره دادن قایقش به توریستهایی که برای ماهیگیری به بندر میآیند، روزگار میگذراند. در ابتدای کتاب، یکی از توریستها به هری نارو میزند و با وارد کردن صدمه به قایق او از پرداخت هزینهها شانه خالی میکند. هری که با درآمد قایقش به زحمت از پس تامین مخارج زن و دو دخترش برمیآمد، با بحران مالی روبهرو میشود.
تنگدستی به او فشار وارد میکند و هری را که از قاچاق انسان و مشروبات الکلی به دلیل ممنوعیت قانونی پرهیز میکرد، ناچار به قبول انتقال افرادی میکند که از نظر سیاسی تحت پیگرد قانونی هستند. این ماجراها در فصلهای بعدی فراز و نشیب بسیاری در زندگی هری ایجاد میکنند. رمان داشتن و نداشتن روایتهای گوناگونی را از سرگذشت هری و سایر شخصیتهای کتاب شرح میدهد.
در قسمتی از کتاب داشتن و نداشتن می خوانیم :
«نمیخواهم خودم را با این کار گول بزنم، اما مگر چارهی دیگری هم دارم؟ آنها که به آدم مهلت انتخاب نمیدهند. میتوانم این یکی را بیخیال شوم، اما بعدی چه خواهد بود؟ طالب این کار که نبودم، اما آدم که مجبور میشود کاری بکند باید دل به دریا بزند. شاید آلبرت را با خودم نبرم. او بی دست و پاست اما بیشیله و پیله است.
داشتن و نداشتن با تخفیف ویژه.
ادامه : تو قایق آدم بهدردبخوریست. با دل و جرئت است اما هنوز دودلم که او را با خود ببرم یا نه. ولی خُب کاکاسیاه یا آن خرمست را که نمیتوانم ببرم. باید کسی را ببرم که بتوانم به او اعتماد کنم. ولی نباید او را در جریان بگذارم چون ممکن است شانه خالی کند و آن وقت باید دنبال کس دیگری بروم. تنهایی بهتر است. انجام هر کاری تنهایی بهتر است.»