درباره ی کتاب دختر قهرمان نوشته ی حمزه سردادور:
در میان سلاطین و پادشاهان قدیم ایران، شاه اسمعیل صفوی از منزلت خاصی برخوردار است. این موقعیت ممتاز او را میتوان ناشی از یک سلسله ملاحظات و عوامل تاریخی و سیاسی دانست که طبعا در سرنوشت مملکت ما نیز مؤثر بودهاند. چون این کتاب در واقع سرگذشت شاهاسمعیل صفوی است لذا بیمناسبت نیست که اشاره کوتاه و مختصری به اوضاع ایران قبل از به قدرت رسیدن شاه اسمعیل، دودمان و خانواده شاه اسمعیل و نقش او در تاریخ ایران بشود. این توضیحات به خوانندگان کمک میکند که داستان «دختر قهرمان» را با توجه به زمینههای سیاسی، مذهبی و اجتماعی حاکم بر آن زمان، بهتر درک کنند.
حمزه سردادور در این کتاب با محوریت رمان «دختر قهرمان» به گوشههایی از تاریخ ایران، به ویژه زندگی سیاسی و نظامی شاه اسماعیل صفوی در قالب رمانی حیرتانگیز، زیبا و واقعی اشاره کرده است.
در طی تاسیس حکومت صفویه بهدست شاه اسماعیل صفوی، حوادث بسیار جذابی رقم خورده که فرزندان «سلطان حیدر» (یکی از نوادگان «شیخ صفیالدین اردبیلی»، عارف نامدار ایرانی) و دختری به نام «تاجلی» که دلبستهی اسماعیل بود، در آن راه تاثیرگذار بودند. بعد از طی حوادث تاریخی، اسماعیلمیرزا در سال 905 سلسلهی صفویه را بنیان نهاد و تاجلی در زندگی و سرنوشت او نقش موثری ایفا کرد.
درباره ی حمزه سردادور نویسنده ی کتاب دختر قهرمان :
حمزه سردادور از پاورقینویسان قدیمی ایرانی است که رمانهای تاریخی فراوانی از وی در چند دهه اخیر به بازار کتاب راه یافته است و تجدید چاپهای متعدد این آثار نشانگر محبوبیت و عامهپسندی آنها است. سردادور در سال ۱۲۷۵ هجری شمسی در تبریز به دنیا آمد؛ از دهه بیست تا اواخر دهه چهل در مجله «اطلاعات هفتگی» پاورقی نوشت و از عوامل جذابیت و فروش آن مجله، یکی نیز داستانهای پرآبوتاب سردادور بود که پس از پایان چاپ آنها در مجله، به شکل کتاب نیز در اختیار مخاطبین قرار میگرفت. برخی از این آثار عبارتند از: زندانی قلعه قهقه، از صید ماهی تا پادشاهی، در پس پرده، مهلقا، آزاد زنان، کیمیاگران، دختر قهرمان، افسانهی قاجار، بانوی سربدار و..
قسمتی از کتاب دختر قهرمان نوشته ی حمزه سردادور :
اوایل قرن دهم هجری بود. سرزمین پهناور ایران وحدت خود را از دست داده و به قطعات مختلفی تقسیم شده بود و بر هر قطعه والی یا پادشاهی فرمانروایی و سلطنت میکرد. از جمله کارکیا میرزاعلی به نام والی بر قسمتی از مازندران و گیلان حکومت میکرد و مقرش شهر لاهیجان بود. زندگی راحت و بیسروصدای مردم لاهیجان ناگهان درهم شکست و جای خود را به نگرانی و پریشانی داد. غروب یکی از روزها، سیصد سوار خونخوار ترکمن، وارد لاهیجان شدند. آنها مأموریت موحش و جانگدازی داشتند: رستم میرزا، پادشاه آققویونلو که بر آذربایجان و دیار بکر مسلط بود، این سیصد سوار را فرستاده بود تا دو طفل خردسال را که میهمان کارکیا میرزاعلی والی لاهیجان بودند، اگر شد به رضا و رغبت والا به جبر و زور بگیرند و به حضور رستم پادشاه ببرند. این دو کودک در نظر والی و همه مردم محترم و عزیز بودند و همه میدانستند که اگر به چنگ سواران ترکمن بیفتند یا در بین راه به دست سواران ترکمن نابود خواهند شد و یا خود رستم با دست خود آن دو طفل معصوم را شهید خواهد کرد. شاید رستم از نقطه نظر مصالح سلطنت خود حق داشت تشنه خون این دو کودک باشد زیرا هرکدام از آن دو شرارهای بودند که میتوانستند روزی ملک و دولت او را آتش بزنند و دودمانش را بر باد دهند.
کتاب دختر قهرمان نوشته ی حمزه سرداد ور را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.