زنده باد کمیل
درباره ی کتاب:
کتاب «زنده باد کمیل» خاطرات خود نوشت محسن مطلق از حضور خود در جمع رزمندگان گردان کمیل در سالهای آغازین جنگ است که تا با نثر ساده و صمیمی بخشی از واقعیتهای دوران دفاع مقدس را بازتاب میدهد.
این کتاب بخشی از تاریخی شفاهی دوران دفاع مقدس را کتابهای خاطرات رزمندگان تشکیل میدهد.
از بخشهای تاثیرگذار این کتاب موضوع قرار گرفتن رزمندگان گردان کمیل در سنگر کمین و
مسئله دسترسی نداشتن به آب است که تشنگی و عطش رزمندگان گردان کمیل به بالاترین درجه ممکن میرسد:
«عطش بیداد میکرد. تنها دلخوشی ما شوخیهای پاپینژاد و شاداب بود که تا حدی از اثرات عطش کم میکرد. بالاخره طاقتمان تمام شد و شهیدی دل به دریا زد و برای آب آوردن به عقب رفت. بعد از مدتی با یک کلمن آب یخ و یک دیدهبان برگشت.»
زنده باد کمیل دفتر ادبیات و هنر مقاومت درآورد و چاپ شدتا روایتگر خاطرات محسن مطلق از روزهای جنگ باشد.
او یادداشت هایش را از پادگان دوکوهه آغاز می کند و اینکه قرار بوده گردان منحل شده کمیل، دوباره تشکیل شود.
مطلق حالا به عنوان یکی از افراد گروهان شهید مدنی در این گردان مشغول به خدمت خواهد شد و اولین ماموریت گردان هم پدافند خط مهران است.
آنها سپس به شهر مهران می روند تا خمپاره و آتش سنگین دشمن را از نزدیک لمس کنند. ادامه خاطرات جذاب و نفسگیر مطلق، به آنجا می رسد که آنها به سمت اردوگاه کرخه راه می افتند.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
دم غروب که می شد هرکسی توی خودش بود. هرچه خورشید پایین تر می رفت ، دل آدم بیشتر می گرفت و
بیشتر در یاد رفیق های هجرت کرده غرق می شد.
آفتاب که غروب می کرد دیگر دل می خواست از جا کنده شود، و اگر صدای اذان که روحی دوباره به انسان می بخشد به فریاد نمی رسید، چشمه ها راه خود را از چشمها باز می کردند.
اینها مناظری بود که قبلا احدی آن را ندیده و بعد ها را هم خدا می داند.
این همه نوجوان و جوان که هم سن و سالشان توی شهر، از پدر و مادرشان پول تو جیبی می گیرند اینجا شیران روز و زاهدان شب اند.
این کتاب را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.