تخفیف!

ستاره ی دوردست

رمانی کوتاه پیرامون زندگی سه شاعر جوان، در اوضاع و شرایط سیاسی شیلی

۴۴.۰۰۰ تومان

شناسه محصول: 9786222671815 دسته:

جزئیات کتاب

وزن 257 گرم
ناشر

نگاه

نویسنده

مترجم

سایز کتاب

نوع جلد

سخت

تعداد صفحات

نوبت چاپ

چاپ اول

درباره ی کتاب ستاره ی دوردست :

روبرتو بولانیو‌ آبالوس شاعر و رمان‌نویس شیلیایی در ۱۹۵۳ متولد شده و در سال ۲۰۰۳ از دنیا رفته است. بولانیو که در دهه‌ی۱۹۷۰‌ به تروتسکیست‌ها پیوسته بود، در سال ۱۹۷۳ برای کمک به انقلاب مسالمت‌آمیز شیلی و حمایت از سالوادور آلنده از مکزیک به شیلی بازگشت، پس از کودتای آگوستو پینوشه، بازداشت شد. گرچه در ایامی که زنده بود به علت بداخلاقی و نقدهای گزنده‌اش مشهور بود، اما پس از مرگ به یکی از نویسندگان مطرح جهان تبدیل شد. روبرتو بولانیو سال‌هاست که لقب ناسازگارترین نویسنده‌ی امریکای لاتین را یدک می‌کشد. با اینکه چند سالی از مرگش می‌گذرد اما هنوز بسیاری نقدهای تند و گزنده‌ی این شاعر و رمان‌نویس برجسته را فراموش نکرده‌اند. شاید همین کینه‌ی تاریخی باشد که باعث شده او هیچگاه آنطور که شایسته‌اش بود، مورد تحسین قرار نگیرد..
 فضای لطیف بین چند دانشجوی شاعر و آرمان‌خواه که بیشتر آمیزه‌ای از رقابت‌های ادبی و عاشقانه است، آرام‌آرام به سوی خشونتی بی‌بدیل سوق داده می‌شود. «کارلوس وایدر» یا آلبرتو روییس- تاگله شخصیت بی‌نظیری است که در این جمع دانشجویی در کارگاه شعرخوانی خوان اشتاین به شعرخوانی می‌پردازد. او موقر و متین است و ذهنی شفاف دارد. در میان پسران فقط او بر دختران جلسه اثری چشمگیر دارد و در رقابتی عاشقانه با راوی و دوستش بیبیانو موفق می‌شود دل خواهران دوقلوی گارمندیا را ببرد و راوی و دوستش را حسرت به دل بگذارد. او حتی از مارتا خیکی هم نمی‌گذرد. اما این دلبری‌های عاشقانه پایانی غم‌انگیز و بهتر بگویم پایانی رعب‌انگیز دارد. وایدر که از عوامل امنیتی کودتاچیان است دارد هنرمندانه قربانیان خود را می‌کشد و نمایشگاه عکسی از قربانیانش در جمع کودتاچیان به نمایش می‌گذارد. گالری عکسی در اتاق خواب برپا می‌کند و همه‌چیز در یک مراسم آیینی به سراشیبی سقوط هل داده می‌شود. این گالری دهشتناک عکس چنان تاثیر رعب‌آوری دارد که نیمی از نمایندگان خشونت میهمانی را به سرعت ترک می‌کنند و وایدر نشان می‌دهد جنایت آگاهانه و شاعرانه کمال همه جنایت‌هاست.» بسیاری معتقدند روبرتو بولانیو در شیلی همان اهمیتی را دارد که گابریل گارسیا مارکز در کمبیا دارد. در واقع بولانیو نماد مبارزات مردم شیلی با استعمار و کارتل های مالی است. دوران آلنده تبدیل به رویایی برای مردم این کشور شده و دیکتاتوری پینوشه تاثیری ژرف بر روح و روان اهل اندیشه در این کشور نهاده است.

بخشی از کتاب ستاره ی دوردست :

آن وقت‌ها وایدر خود را آلبرتو روئیس تاگله می‌خواند و در کارگاه شعرِ خوان اشتاین در کونسپسیون که چشم و چراغ جنوب بود شرکت می‌کرد. راستش را بخواهید خوب نمی‌شناختمش. هفته‌ای یک یا دوبار در جلسات شعر می‌دیدمش. خیلی پرحرف نبود. اما من بودم. خیلی حرف می‌زدیم، نه‌فقط درباره‌ی شعر، که از هر دری حرف می‌زدیم؛ سیاست، سفر، نقاشی، معماری، عکاسی، انقلاب و مبارزه‌‌ی مسلحانه که به زندگی تازه و دوران جدیدی می‌انجامید، خوب این فکر و خیالمان بود، برای بسیاری از ما، رویایی دست‌نیافتنی به‌حساب می‌آمد، یا کلیدی که دروازه‌‌ی آمال و آرزوها و آرمان‌ها را می‌گشود، آرمان‌هایی که ارزش داشت برای آنها زندگی کنی و ما البته تصویر گنگی از آن در ذهن‌ خود داشتیم. هرچند همین رؤیاها به کابوس بدل می‌شد. اما نمی‌گذاشتیم ما را به‌هم بریزد. سن و سال زیادی نداشتیم، میانگین سنی ما از هفده تا بیست و یک سال بود و بیشتر دانشجوی دانشکده‌‌ی ادبیات بودیم و فقط خواهران گارمندیا جامعه‌شناسی و روانشناسی می‌خواندند و آلبرتو روئیس تاگله که می‌گفت خودآموخته است. البته در شیلی سال‌های پیش از ۱۹۷۳، این ماجرای خودآموختگی حکایت غریبی بود. بماند که اصلاً قیافه‌اش به خودآموخته‌ها نمی‌خورد. یعنی با صد من سریشم هم نمی‌شد او را آدم باسوادی به‌حساب بیاوری. اوایل دهه‌‌ی هفتاد در شیلی آدم‌های باسواد و خودآموخته لباس پوشیدن‌شان با روئیس تاگله فرق می‌کرد. آن‌ها فقیر بودند. اما او مثل خودآموخته‌ها حرف می‌زد. حالا که فکر می‌‌‌‌کنم، می‌‌‌‌بینم او مثل حالای ما حرف می‌زد ـ البته آن تعداد از ما که جان به‌در برده‌ایم ـ از نوع لباس‌هایی که می‌‌‌‌پوشید، معلوم بود و از حرف‌هایی که می‌زد و همیشه طوری رفتار می‌کرد که گویی در ابرها سیر می‌کند، از نوع رفتارش هم معلوم بود، راست نمی‌‌‌‌گوید که پا به دانشگاه گذاشته. نه که بخواهم بگویم آدم کلاشی بود. خیلی خاص بود. سبک و مدل خاصی داشت. گاهی با کت و شلوار و کراوات می‌‌‌‌آمد و بعضی روزها با لباس راحت و اسپرت. با جین و تی‌شرت هم مخالفتی نمی‌کرد. هرچه می‌پوشید به او می‌‌‌‌آمد و البته همه‌ی لباس‌هایش گران‌قیمت بود. اما یک مطلب یادتان باشد، روئیس تاگله به سر و وضع خود زیاد می‌رسید، در حالی که خودآموخته‌های آن روزگارِِِ شیلی، فرصت شیک‌پوشی نداشتند، یک چیزی بین روان‌پریشی و درماندگی از سر تا پایشان می‌‌‌‌بارید، یا دست‌کم این‌طور خیال می‌کردم. یک‌بار گفته بود پدرش یا نمی‌‌‌‌دانم پدربزرگش نزدیک پوئرتومونت ملکی دارد…
کتاب ستاره ی دور دست اثر روبرتو بولانیو را به همراه تخفیف آن خریداری کنید.
0/5 (0 نظر)