بخشی از کتاب سروناز خاتون :
شاهین با نگاهی دقیق ، اما آمیخته به غرور ، همه جا را زیر نظر داشت . او می دانست همان طور که او به جماعت دلبستگی ندارد ، آن ها هم از او خوششان نمی آید و آموزگارانش سال ها در دربار تزار به او تلقین کرده بودند که وی از جنس دیگری است و شایسته آن است که بر مسند شاهی تکیه زند و ایلخانی بر جماعت کردان سرکش و یاغی برای او افتخاری در بر ندارد.
شاهین چون همه چیز را آماده دید با تکه پارچه یی که با سر شمشیرش در حال تاخت از سربند یکی از زنان ایل ربوده بود شروع مسابقه را اعلام نمود و سواران بدون نظم و ترتیب به تاخت درآمدند. آنها برای پیروزی بر حریفان خود هیچ قانونی را ، جز سرعت و سبقت به هر قیمت رعایت نمی کردند. حتی از شمشیر ، خنجر و تازیانه نیز برای انداختن رقیبان خود استفاده می کردند و سقوط هریک موجب شور و غلغله تماشاگران می شد.
کتاب سروناز خاتون را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.
امتیاز ما
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]