درباره ی کتاب شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) :
در بخشی از کتاب شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) می خوانیم :
تهران خیابان سر سبیل , خانه عبدالرزاق زین الدین; پسر بزرگ خانواده توی هنمین خانه به دنیا آمد. پنج شش ساله بود که از تهران رفتند خرم آباد. آرام آرام کنار بازی های کودکانه , لابه لای کتاب های کتاب فروشی آقاجان بزرگ شد. درس های قرآن مادر, مبارزات پدر, پخش اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی امام و مهمتر ازهمه نفس حق شهید محراب آیت الله مدنی او را جوانی انقلابی بار آورد.
وقتی رتبه چهارم پزشکی دانشگاه شیراز را آورد, پدرش سقز تبعید بود و او برای خالی نماندن سنگر مبارزه انصراف داد و کتاب فروشی را سرپا نگه داشت. انقلاب در شرف پیروزی بود که خبر قبولی اش در بورسیه دانشگاه سوربن فرانسه آمد. افتخار بزرگی بود تحصیل در یکی از بهترین دانشگاه های جهان, اما شوق خدمت به اسلام و انقلاب نوپای امام خمینی (ره) زرق و برق سفر به اروپا را در چشمانش کوچک کرد.روزی که پایش به تییپ 17 باز شد, بار سنگینی را روی شانه هایش حس کرد. فرماندهی یگانی که از نیروهای چند شهرستان با سلیقه های مختلف پا گرفته بود, کار آسانی به نظر نمی رسید اما مهدی آنقدر خوب بود که زود به دل همه نشست خانه و زندگی اش قم بود, ولی هیچ وقت طوری رفتار نکرد که بگویند از قمی ها جانب داری کرده, سمنانی ها فکر می کردند با آنها رفیق تر است زنجانی ها همینطور, اراکی ها و قزوینی ها هم.گذراندن روزگار خوش جوانی در جبهه های جنگ دل کندن از همسر و دختر شیرین زبانی به نام لیلا و ایستادن تک و تنها, تا پای جان در جزایر مجنون , همه و همه مجابت می کند که او را مرد عمل به تکلیف بخوانی .