تخفیف!

عشاق نامدار فرانسه و روسیه

مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه مشهور از نویسندگان نامی است که زندگی خصوصی پادشاهان و بزرگان کشورهای اروپایی را در قرن‌های 16 تا 19 روایت می‌کند.

۳۴۰.۰۰۰ تومان

شناسه محصول: 9786229757932 دسته:

جزئیات کتاب

وزن 1891 گرم
ناشر

نگاه

نویسنده

مترجم

سایز کتاب

نوع جلد

سخت

تعداد صفحات

درباره ی کتاب عشاق نامدار فرانسه و روسیه  :

آغاز کتاب از زمان لویی چهاردهم، پادشاه فرانسه است و در ادامه ماجراهای زندگی شخصی نوه وی یعنی لویی پانزدهم بازگو می‌گردد، کسی که برای دست یافتن به خواسته‌ها و هوس‌های خود مرتکب هر عمل زشتی می‌شود. در این بخش زندگی مادام دو پمپادور و مادام دوباری از جمله معشوقه‌های این پادشاه هوسران نیز به نمایش درمی‌آید.
نوبت سلطنت‌نشینی لویی شانزدهم در فرانسه فرامی‌رسد. فساد موجود در دربار این کشور، باعث می‌شود مردم و به‌خصوص همسر پادشاه ماری آنتوانت انقلاب فرانسه را رقم بزنند، اما در نهایت لویی شانزدهم و ماری آنتوانت توسط گیوتین کشته می‌شوند.
وصف زندگی مردان معروف انقلاب فرانسه همچون مارا، دانتون، روسپیر و… و انحراف‌های اخلاقی آنان بخش دیگر این کتاب است. زندگی ملکه روسیه یعنی کاترین دوم و بیان هوسرانی‌های او یک فصل از این اثر را در بر می‌گیرد. بخش عمده کتاب پیش رو به زندگی ناپلئون بناپارت و همسرش ژوزفین می‌پردازد و در میان رویدادهای تاریخی آن روزگار، زندگی خصوصی این پادشاه و همسرش و هوسرانی‌های او نشان داده می‌شود و سرانجام بخش پایانی کتاب به زندگی ناپلئون سوم اختصاص دارد.
ذبیح‌الله منصوری به داستان‌های این کتاب لقب یادداشت‌های تاریخی داده است، چرا که این نوشته‌ها توسط افراد مختلفی از شخصیت‌ها و رجال برجسته و فرمانروایان تا آشنایان، نزدیکان و خدمتگزاران آنان نگاشته شده‌اند.

با ذبیح‌الله منصوری بیشتر آشنا شویم:

او در مدرسه‌ای که توسط فرانسوی‌ها اداره می‌شد، درس خواند. این مدرسه با نام آلیانس در شهر سنندج استان کردستان قرار داشت. چندی بعد آن‌ها به دلیل مأموریت یافتن پدر به اجبار به کرمانشاه نقل مکان کردند و او در این شهر زبان فرانسه را از یک پزشک یاد گرفت.
در سال 1301 با مرگ پدر، به ناچار درس و مدرسه را کنار گذاشت و تأمین هزینه‌های خانواده را به عهده گرفت و در یک روزنامه مشغول به کار شد. در سال 1306 همکاری‌اش با روزنامه اطلاعات را آغاز کرد و چندی بعد نیز برای روزنامه کیهان قلم زد. او با روزنامه‌ها و نشریات مختلفی چون ایران ما، داد، خواندنی‌ها، اختر امروز، باختر، تهران مصور، سپید و سیاه، امید ایران و… همکاری کرد.
منصوری در سال 1299 به این قصد وارد تهران شد که در رشته دریانوردی به دانشگاه برود اما با حضور در روزنامه کوشش مسیر زندگی‌اش تغییر کرد و به نوشتن پرداخت. او نزدیک به 1200 داستان و مقاله و کتاب به رشته تحریر درآورده است. ذبیح‌الله منصوری در 19 خرداد سال 1365 در سن 89 سالگی درگذشت.

 

در بخشی از کتاب عشاق نامدار فرانسه و روسیه می‌خوانیم:

روز بیست و ششم ماه اوت سال 1660 میلادی، درحالی‌که قریب یک میلیون تماشاچی از سکنۀ پاریس و ولایات اطراف برای تماشای عروس جمع شده بودند، «ماری‌ترز» زن جوان لویی‌چهاردهم وارد پاریس شد.
در این دوره که طرز لباس پوشیدن و هر نوع تشریفات ساده شده، ما نمی‌توانیم منظره‌ای همانند منظرۀ ورود ماری‌ترز را به پاریس در نظر مجسم نماییم: سی و دو اسب نیلی از اسب‌های دانمارکی که چهار به چهار در هشت ردیف آن‌ها را به کالسکه بسته بودند، کالسکۀ زرین عروس را می‌کشیدند و طوری اسب‌ها را با یراق و پرهای شتر مرغ مزین کرده بودند که چشم از دیدار آن‌ها سیر نمی‌شد.
در کالسکۀ عروسی که آن را مخصوص ورود ماری‌ترز به پاریس ساخته بودند، آهن به کار نرفته بود و بعضی از قسمت‌های کالسکه مثل گردونۀ اطراف چرخ‌ها و شاسی کالسکه را با نقره ساخته بودند و جاهای دیگر را با طلا.
ماری‌ترز تنها در کالسکه نشسته بود و شاه سوار بر اسب، عقب کالسکه می‌آمد و دویست تن از اصیل‌زادگان فرانسوی در قفای او اسب می‌راندند.
پنج‌هزار تن سرباز و تفنگدار سلطنتی و اصیل‌زاده، جلوی کالسکۀ عروس حرکت می‌نمودند و بعد از آن‌ها غلام‌بچه‌های سلطنتی که هر کدام محفظه‌ای از آهن و مخمل داشتند حرکت می‌کردند و بی‌انقطاع در سر راه عروس گل می‌ریختند. هر کس که در فرانسه اسم و رسمی داشت، با دستاویزی خود را وارد ملتزمین عروس و داماد، هنگام ورود به پاریس کرد، و از بین اشخاص برجسته فقط یک نفر بین آن‌ها دیده نمی‌شد و او هم مازارن صدراعظم فرانسه بود.
در آن وقت پنجاه‌وهشت سال از عمر صدراعظم می‌گذشت و گاهی مرض نقرس طوری او را آزار می‌داد که نمی‌توانست از جا تکان بخورد و روزها، روی صندلی راحتی می‌نشست، یا در تختخواب دراز می‌کشید و چون از بیکاری حوصله‌اش سر می‌رفت، یک صندلی راحتی مخصوص برای خود ساخته بود و به وسیله طناب و مقره آن را بالا می‌برد و در طبقه فوقانی عمارت، وارد کتابخانه خویش می‌نمود. یعنی مازارن، به کمک چند نجار و آهنگر، توانسته بود یک آسانسور برای خود بسازد که او را از طبقۀ تحتانی که اتاق خوابش بود، به طبقۀ فوقانی و کتابخانه برساند.

 

کتاب عشاق نامدار فرانسه و روسیه ترجمه و اقتباس ذبیح الله منصوری نشر تاو را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.

0/5 (0 نظر)