کتاب قمارباز در 224 صفحه نوشته ی فئودور داستایوفسکی ترجمه جلال آل احمد توسط انتشارات کتاب پارس به چاپ رسیده است.
درباره نویسنده کتاب قمارباز:
فئودورمیخائیلوویچ داستایوفسکی زاده ی سال 1821، رمان نویس مشهور اهل روسیه است.
پدر و مادرش را در نوجوانی از دست داد، این موضوع خانواده پرجمعیت آنها را با مشکلات مالی فراوانی روبرو کرد؛
اندکی پس از فارغالتحصیلی از ارتش استعفا داد و برای تأمین مخارج خانواده به ترجمه آثار نویسندگان بزرگی همچون بالزاک و پس از آن نویسندگی پرداخت.
مدتی بعد به دلیل حضور در محافل یک گروه سوسیالیستی، دستگیر و زندانی شد. در سال 1854 از زندان بیرون آمد و ازدواج کرد؛ رمان ها و داستان های کوتاه فاخری نوشت و سرانجام در سال 1881 در اثر خون ریزی ریه درگذشت.
درباره کتاب قمارباز :
قمارباز داستان تعدادی آدم است که جمع شده اند در شهری به نام ورتمبرگ و منتظرند خبر مرگ مادربزرگ از سن پترزبورگ برسد؛
یک ژنرال بازنشسته شاخ شکسته که عاشق مادموازل بلانش فرانسوی شده است که قرار است وقتی بله را بگوید که مطمئن شود ژنرال وارث ثروت مادربزرگ می شود،
یک فرانسوی قالتاق (دگریو) که به ژنرال و پولینا پول قرض داده است و دو تا آدم عاشق؛
یکی راوی که معلم سرخانه است و دیگری یک انگلیسی به نام استلی که در واقع کارش این است که گره های داستان را باز کند و بخش های مختلف آن را به هم وصل کند.
ما همان طور که گروه منتظر اعلام خبر مرگ مادربزرگ است، منتظر این خبریم. اما داستایوفسکی همه را غافلگیر می کند.
به جای خبرش خود مادربزرگ می آید و وصف ورود صاعقه وار و واکنش گروه به این ورود از صحنه های بی نظیر در دنیای داستان است.
اما این تازه اولش است. مادربزرگ شروع می کند به قمار کردن و بعد از چند بار برد، یک دفعه دار و ندارش را به باد می دهد و راهی سن پترزبورگ می شود. مادموازل بلانش ژنرال را ول می کند و همه چیز به هم می ریزد.
در قسمتی از کتاب قمارباز می خوانیم :
در حالی که از قمار خانه بیرون می آمدم ، حس کردم که یک فلورین در جیب کوچکم تکان می خورد ، به خودم گفتم :« خوب با آن می توانم شام بخورم. »
ولی پس از این که صد قدم رفتم ، تغییر رای دادم و راهم را برگرداندم و همان فلورین را روی «مانک» گذاشتم
این بار نوبت مانک بود راستی انسان وقتی تنها در مملکت بیگانه ، دور از وطن و دوستان خود و بدون این که بداند از کجا برای زندگی همان روز خود پولی بدست آورد ،
آخرین ، درست آخرین فلورین خود را به مخاطره می اندازد و به قمار می گذارد ، راستی احساس عجیبی سراپایش را فرا می گیرد!
من بردم و وقتی بیست دقیق بعد قمار خانه را ترک کردم ، صد و هفتاد فلورین داشتم.
کتاب قمارباز را به همراه تخفیف ویژه از انتشارات آثار برات خریداری کنید.