کتاب مترو نوشته ی هاروکی موراکی
در این کتاب رماننویس تا حدی زیادی جای خود را به روزنامه نگار داده و سعی میکند از طریق داستانهای کسانی که بیشتر از همه درگیر ماجرا بودند، دلایل و نتایج خشونتی هولناک را نشان بدهد، خشونتی که از نظر او خطر تکرارش به شکل های دیگر وجود دارد. بیست سال بعد از حملهی با گاز به متروی توکیو و سالها پس از نابودی فرقه ی اوم، جهان هنوز شاهد فجایعی است که مانند آن روز آفتابی در 1995 در ژاپن، حیات بیگناه ترین و بیدفاعترین انسانها را هدف میگیرد.
بخشی از کتاب
یک روز عصر موقع ورق زدن مجلهای، به صفحۀ نامههای خوانندگان برخوردم. واقعاً درست نمیدانم چرا؛ احتمالاً از بیکاری بود. بهندرت مجلۀ خانگی بانوان یا چیزی شبیه آن را برمیدارم؛ خیلی هم بعید است صفحۀ نامهها را بخوانم.
به هر روی یکی از نامهها توجهام را جلب کرد؛ نامۀ زنی بود که شوهرش به خاطر حمله با گاز در توکیو، کارش را از دست داده بود. یک مسافر مترو که از بدشانسی آن روز با یکی از واگنهایی که در آن گاز سارین آزاد شده بود، به سر کارش میرفت. او از هوش رفت و به بیمارستان برده شد؛ اما حتی بعد از چند روز استراحت، تأثیرات بعدی باقی ماند و نتوانست به نظم کاری قبلیاش برگردد. اول با او کنار آمدند، اما با گذشت زمان، رئیس و همکارانش نیش و کنایه را شروع کردند. او ـ که دیگر نمیتوانست آن فضای سرد را تحمل کند و حس میکرد مجبور است برود ـ استعفا داد.
مجله بعد از آن ناپدید شد. در نتیجه نمیتوانم دقیقاً از خود نامه نقلقول کنم، اما مضمون آن کمابیش همین بود. تا جایی که به یاد میآورم، نامه نه لحنی اندوهگین داشت و نه با جملات خشمآلود همراه بود. در واقع غرولندی زیرلبی و تقریباً ناشنیدنی بود.
«آخر چهطور چنین اتفاقی برای ما افتاد…؟» این را نمیفهمید و هنوز نمیتوانست بپذیرد که ناگهان چه بلایی بر سر خانوادهاش آمده است.
این نامه مرا تکان داد. هنوز آدمهایی بودند که از آسیبهای جدی روانی رنج میبردند. متأثر شدم، واقعاً متأثر شدم، اگرچه برای زن و شوهرِ درگیر در داستان، همدردی من بیهوده بود. با این حال، چه کار میتوانستم بکنم؟
مطمئنم، من هم مثل بیشتر آدمها فقط آهی کشیدم و صفحه را ورق زدم.
اما مدتی بعد متوجه شدم، هنوز به آن نامه فکر میکنم. آن «آخر چرا…؟» عین علامت سؤال بزرگی در ذهنم مانده بود. انگار برای آن مرد رنجور؛ کاملاً اتفاقی بودن خشونت کافی نبود. حالا رنج میبرد که قربانی دستدوم هم شده، یعنی کسی که به صورتی بسیار فراگیر هر روزه در محیط کار با خشونت روبهروست. چرا هیچکس نمیتوانست در این باره کاری کند؟ آن موقع با کنار هم گذاشتن شواهد، به تصویر بسیار متفاوتی رسیدم و…
این کتاب را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.
هاروکی ماروکی/ کتاب مترو/ رمانی جذاب و خواندنی در موضوع ادبیات مدرن جهان / ترجمه گیتا گرکانی/ انتشارات نگاه /انتشارات آثار برات