کتاب مسافر کربلا درباره ی دانش آموز شهیدی به نام علیرضا کریمی می باشد.او در 22 شهریور 1345 در ماه مبارک رمضان در محله سیچان اصفهان به دنیا آمد. پزشکان گفته بودند به خاطر بیماری شدید مادر این بچه زنده نمی ماند.
اما خواست خدا چیز دیگری بود.مثل خیلی از نوجوانان آن دوران، تاریخ تولد شناسنامه اش را تغییر داد تا توانست به جبهه اعزام شود.
همرزمانش حماسه او در تپه های صلوات آباد کردستان به یاد دارند. در عملیات محرم در حالی که شجاعانه در مقابل پاتک دشمن مقاومت می کرد، از ناحیه سر و دست و پا مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت. در جریان حمله نیرو های اسلام، مورد اصابت گلوله تیربار دشمن قرار گرفت.
او هردو پایش را تقدیم کرد. سرانجام مظلومانه به شهادت رسید.
دیگر کتاب های زندگی نامه شهدا… که به کتاب مسافر کربلا مرتبط هستند.
مقدمه کتاب مسافر کربلا
چه غافلند دنیا پرستان و بی خبران، که ارزش شهادت را در صحیفه های طبیعت جست و جو می کنند و وصف آن را در سروده ها و حماسه و شعرها می جویند و در کشف آن از هنر تخیل و کتاب تعقل مدد می خواهند و حاشا که حل این معما جز به عشق میسر نگردد.
و «گوارا باد بر این شهیدان، لذت اُنس» این جملات از زبان پیر عارفی است که بسیاری از جوانان این مرز و بوم فدائی راهش بودند و تشنه دیدارش.
کتاب مسافر کربلا گوشه هایی از زندگی نوجوانی است که امام عزیز ما، الگوی او قرار گرفت. بی شک علیرضای مجموعه ی ما یکی از کسانی است که ره صد ساله عارفان را یک شبه طی کرد و خود چراغی برای آیندگان!
بخشی از کتاب مسافر کربلا
معنوی
جمعی از دوستان و بستگان
از دوران کودکی اولین سرچشمه های معنویت در وجود علیرضا دیده میشد. آنگاه که با مادرش برای نماز صبح راهی مسجد میشد.
از طرفی تربیت صحیح و رزق حلالی که پدر به آن مقید بود بسیار در رشد معنوی او تاثیرگذار بود. بطوری که بسیاری از بچه های محل بواسطه او به سوی مسجد و معنویت کشیده شدند
فراموش نمیکنم ظهر یکی از روزها، علیرضا به مسجد نرسیده بود. میخواست در خانه نماز بخواند. آن روز مهمان داشتیم. خانه شلوغ بو.د برای همین به یکی از اتاق ها رفت. در سکوت کامل مشغول نماز شد. حالت عجیبی داشت. انگار خداوند در مقابلش ایستاده و مشغول صحبت با خداست.
اصلا عجله نمی کرد. ذکرها را دقیق و شمرده میگفت. نماز ظهر و عصر او نزدیک به نیم ساعت طول کشید!
بعدها وقتی صحبت شد میگفت اشکال ما این است که برای همه وقت میگذاریم بجز خدا. نمازمان را سریع میخوانیم و فکر میکنیم زرنگی کرده ایم اما نمیدانیم آنکه به وقت ما برکت میدهد خداست!
علیرضا از نماز خواندن بسیار لذت میبرد. برعکس ما که خیلی تند و سریع نماز میخوانیم.
***
از همان چهارده سالگی که وارد فعالیت های مسجد و بسیج شد به نماز شب مقید شده بود تا هنگام شهادت نیز آن را ترک نکرد.
صبح ها همیشه قبل از اذان بیدار بود. از بیداری در سحر می برد.
لذت این بیداری در سحر و نماز شب را همیشه مخفیانه انجام میداد.
علیرضا خوب میدانست که امام صادق (ع) میفرماید: «هر کار نیکی که بنده ای انجام میدهد، در قرآن ثوابی برای آن مشخص است. مگر نماز شب که از شدت اهمیت خداوند ثواب آن را معلوم نکرده و فرموده است: پهلویشان از بسترها جدا میشود و هیچکس نمیداند به پاداش آنچه کرده اند چه چیزی برای آنها ذخیره کرده ام.»
به نماز جمعه هم بسیار اهمیت میداد. هر جمعه ای که در اصفهان بود در نماز جمعه شرکت می کرد.
فهرست کتاب مسافر کربلا
- مقدمه
- اولین آشنایی
- زندگینامه
- تولد پر ماجرا
- سید سبز پوش
- پدر
- روزی حلال
- تحصیل
- انقلاب
- مسجد
- معنویت
- روش برخورد
- ورزش
- صلوات آباد
- عملیان محرم
- مجروحیت
- گروهان ابالفضل
- مسافر کربلا
- والفجر یک
- محاصره
- شهادت
- فراق
- بازگشت
- تشییع
- همسفر مادر
- تفحص
- حضور
- وصیت نامه
کتاب مسافر کربلا زندگینامه شهید علیرضا کریمی را به همراه تخفیف ویژه نشر آثاربرات خریداری کنید.