من او را دوست داشتم
درباره ی کتاب :
ماجرای کتاب من او را دوست داشتم خیلی ساده اتفاق میافتد، مردی همسر و دو فرزندش را ترک میکند، از آنها عذرخواهی میکند که اشتباه کرده است و می گوید که قصد دارد زندگی اش را طور دیگری آغاز کند. اما قصه به این سادگی هم نیست، جدال بر سر این است که آیا ماندن و تحمل کردن درست است یا رفتن و رها کردن؟
آناگاوالدا،نویسنده معاصر فرانسه، در سال 1970 در پاریس به دنیا آمد. آنا دوران کودکی اش را در محیطی آرام سپری کرد. او در دانشگاه سوربن درس خواند و در اوج جوانی با یک دامپزشک ازدواج کرد که حاصل این وصلت دو فرزند است.
تا سی سالگی آنا معلم یکی از دبیرستاهای پاریس بود که در آن زمان از همسرش جدا می شود.
گاوالدا که از این جدایی بسیار غمگین و سرخورده شده بود، کار تدریس را رها کرده و تمام زندگی اش را وقف داستان نویسی می کند.
از جمله آثارش می توان به :
- من او را دوست داشتم
- دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد
- گریز دلنشین
- زندگی بهتر و بیلی
اشاره کرد. شخصیت های کتاب های او بسیار به انسان های واقعی در زندگی نزدیک هستند و این موضوع باعث انتقال حس هم ذات پنداری قوی به مخاطب می شود. او اکنون با دو فرزندش در حومه پاریس زندگی می کند.
بخشی از کتاب من او را دوست داشتم:
اون شب در داروخانه به جای شام یک مشت دارو خوردم. رنج می کشیدم، انگاریک تکه از من گم شده بود.
انگار کسی دست و پای منو قطع کرده بود. حس غیر قابل باوری بود. نمی دونستم چه اتفاقی برام افتاده.یادم میاد روی یک تکه دستمال کاغذی دو تا طرح سیاه قلم کشیدم.
طرح سمت چپی تصویر اون از رو به رو بود و سمت راستی طرحی از اندام او از پشت. سعی می کردم جای دقیق خال هاش رو به یاد بیارم و وقتی که پیشخدمت اومد و اون نقطه های کوچیک رو دید، از من پرسید متخصص طب سوزنی ام. نمی دونستم چه اتفاقی برام افتاده، اما می دونستم که قضیه جدیه! چند روزی خودم بودم. نه کم تر و نه پیش تر از خودم.
اما وقتی با اون بودم، این احساس رو داشتم که آدم خوبی هستم… به همین سادگی بود. نمی دونستم که می تونم مرد خوبی باشم.
من عاشق این زن بودم. عاشق این ماتیلد بودم.
صداش رو خیلی دوست داشتم ، حال و هواش، خنده اش، دیدگاهش نسبت به دنیا، اون سرنوشت گرایی خاصی که می شه در افرادی دید که همه جا گشتن. عاشق خنده اش بودم، کنجکاویش، آزادی عمل و درایتش، ستون فقراتش، سکوتش، نرمی اش و همه چیزهای دیگه. همه چیز همه چیز. دعا میکردم نتونه بدون من زندگی کنه. به عواقب این رودرویی فکر نمی کردم…
دیگر رمان های مشهور و خواندی سایت…
کتاب من او را دوست داشتم را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.