تخفیف!

پیرمرد و دریا ترجمه احسان باقی

شرح تلاش‌های یک ماهیگیر پیر کوبایی است که طی 84 روز گذشته، حتی یک ماهی هم صید نکرده‌است.

۳۲.۰۰۰ تومان

شناسه محصول: 9786226698023 دسته:

جزئیات کتاب

وزن 107 گرم
ناشر

نظاره

نویسنده

سایز کتاب

نوع جلد

شومیز

تعداد صفحات

نوبت چاپ

چاپ اول

درباره ی کتاب پیرمرد و دریا :

پیرمرد و دریا یک «رمان کوتاه» است اما همان‌طور که خود نویسنده اشاره می‌کند، این رمان می‌توانست کتابی با بیش از هزار صفحه باشد. با این حال داستان کتاب کمتر از ۱۰۰ صفحه است. اثری ساده و تراشیده‌شدن که فقط اصل موضوع آن با سادگی عمیق در برابر خواننده قرار دارد.
داستان این رمان درباره سانتیاگو، پیرمردی ساده و فقیر است که اکنون ۸۴ روز شده که نتوانسته ماهی صید کند. مانولین نیز شاگرد اوست. پسری که به اجبار والدینش، مجبور به کارکردن در کنار ماهی‌گیرهای دیگر شده اما چون والدینش، سانتیاگو را آدمی بدشانس و بدبیار به حساب می‌آورند او را مجبور می‌کنند در کنار فرد دیگری به ماهی‌گیری برود. با این حال مانولین مانند خانواده‌اش فکر نمی‌کند. او پیرمرد را دوست دارد و در تمام مدتی که سانتیاگو دست خالی از دریا برمی‌گردد هر شب به کلبه او سر می‌زند، برایش غذا می‌برد، وسایلش را مرتب می‌کند و با او مشغول گپ و گفت می‌شود. رابطه پیرمرد و پسر فراتر از چیزی است که دیگران بتوانند آن را درک کنند.
ارنست همینگوی (Ernest Hemingway) در فاصله میان جنگ‌ها و نگارش کتاب‌هایش سفر می‌کرد و به شکار و ورزش‌ها‌ی دیگر مشغول می‌شد. ورزش گاوبازی بسیار مورد توجه او واقع شد و همین امر به داستان «مرگ در بعد از ظهر» انجامید. سفر اکتشافی او در 1934 به آفریقا، مضمون داستان‌های «برف‌های کلیمانجارو» و «تپه‌های سبز آفریقا» را فراهم ساخت. سبک ویژه‌ی او در نوشتن، او را نویسنده‌ای بی‌همتا و بسیار تأثیرگذار کرده بود. در سال ۱۹۲۵ نخستین رشته داستان‌های کوتاهش، منتشر شد که به خوبی گویای سبک خاص او بود.
پیرمرد و دریا (The Old Man and the Sea) از مهم‌ترین رمان‌های همینگوی، است که با آفرینش سانتیاگو قهرمان پیرمرد و دریا، همینگوی به مرتبه تازه‌ای از آگاهی می‌رسد. پیش از این او از ضعف و زخم‌پذیری آدم‌های سرسخت سخن می‌گفت اما اکنون از سرسختی یک پیرمرد ضعیف سخن می‌گوید.
زمانی که ارنست همینگوی در کوبا زندگی می‌کرده است، قایق رانی و ماهی‌گیری از تفریحات اصلی او به شمار می‌آمده‌است. زندگی‌نامه‌ نویسانی که درمورد زندگی و آثار ارنست همینگوی در این سال‌ها قلم زده‌اند بر این عقیده‌اند که شخصیت “پیرمرد در داستان پیرمرد و دریا باید در برخی موارد ارتباطی با شخصیت واقعی یک ماهی‌گیر کوبایی به نام گرگوریو فوئنتس داشته‌باشد. همینگوی در دهه‌ی ۱۹۳۰ گرگوریو را برای نگهداری و محافظت از قایق خود استخدام کرده بوده‌است. بعدها هنگامی که در کوبا اقامت به طور دائم زندگی میکرده‌است، بین او و آن پیرمرد ماهی‌گیر دوستی بسیار محکمی ریشه گرفت. بسیار جالب است که با توجه به بی‌سوادی فوئنتس، او هرگز نتوانست داستان پیرمرد و دریا را بخواند.

قسمتی از کتاب پیرمرد و دریا :

پس از روشن شدن هوا با خود گفت: «من روی این طعمه‌ی چهل پایی کار می‌کنم. اونو می‌برم و به طناب‌های ذخیره‌‌ام اضافه‌اش می‌کنم. دویست متر طناب و دام و قلاب و طعمه رو از دست خواهم داد. اونو میشه جایگزین کرد اما اگه من چند تا ماهی بگیرم و ماهی بزرگ خودشو خلاص کنه کی میتونه جایگزینش کنه؟ نمی‌دونم این ماهی که همین الان قلابو گرفت چیه! میتونه یه نیزه ماهی، لاک پشت بزرگ یا کوسه باشه. تا حالا حسش نکردم. باید هر چه زودتر از شرش خلاص بشم.»
او بلند گفت: «کاش پسرک همراهم بود.»
با خود گفت: «حالا که پسرک همراهت نیست، تو کاملا تنها هستی و چه هوا تاریک باشه و چه روشن، بهتره رو آخرین طنابت کار کنی. طنابو ببر و دو حلقه‌ی ذخیره رو اضافه کن.»
پس همین کار را کرد. در تاریکی کار سختی بود. ماهی تکانی ناگهانی خورد، به پایین رفت و پیرمرد را پایین کشید که باعث شد زیر چشمش زخم شود. خون مقداری روی گونه‌اش پایین آمد اما قبل از اینکه به چانه‌اش برسد، بند آمد و خشک شد. او سر کارش برگشت و به چوب‌ها تکیه داد. گونی را در زیر طناب مرتب کرد و دوباره طناب را از قسمت جدیدی از شانه‌اش رد کرده با انگشتانش نگه داشت. او به دقت کشش ماهی و همچنین پیشروی قایق را حس می‌کرد.
کتاب پیرمرد و دریا رمان مشهور ارنست همینگوی برا به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.
0/5 (0 نظر)