دربارهی کتاب چشمهایش نوشته بزرگ علوی:
کتاب چشمهایش از آثار معدود زبان فارسی است که در مرکز آن یک زن با تمام عواطف و ارتعاشات روانی و ذهنی قرار گرفته است. استاد ماکان- نقاش بزرگ -که یک مبارز سیاسی علیه دیکتاتوری رضا شاه است، در تبعید میمیرد. یکی از آثار باقیمانده از او پردهای است بهنام چشمهایش؛ چشمهای زنی که گویا رازی را در خود پنهان کرده است.
راوی داستان که ناظم مدرسه و نمایشگاه آثار استاد ماکان است، سخت کنجکاو است راز این چشمها را دریابد. بنابراین سعی میکند زن در تصویر را بیابد و از ارتباط او با استاد ماکان بپرسد. پس از سالها، ناظم زن مورد نظر را مییابد و در خانه او با هم گفتوگو میکنند. زن به او میگوید که او دختری از خاندانی ثروتمند بوده و به خاطر زیباییاش توجه مردان بسیاری را جلب خود می کرده اما آنها برای او سرگرمیای بیش نبودند و تنها استاد ماکان بود که توجهی به زیبایی و جاذبهاش نداشته است. زن برای جلب توجه استاد با تشکیلات مخفی سیاسی زیر نظر استاد همکاری میکند اما استاد نه فداکاری او را جدی میگیرد و نه احساسات و عشق او را درمییابد. در آخر استاد از سوی پلیس دستگیر میشود و زن به درخواست ازدواج رییس شهربانی که از خواستاران قدیمی او بوده است، به شرط نجات استاد از مرگ، پاسخ مثبت میدهد. استاد به تبعید میرود و هرگز از فداکاری زن آگاه نمیشود. در تبعید پردهٔ چشمهایش را میکشد، چشمهایی که زنی مرموز اما هوسباز و خطرناک را نمایان میکند.زن میداند که استاد هرگز او را نشناخته و این چشمها از آن او نیست.
هنوز بر سر اینکه داستان از زندگی کمالالملک الهام گرفته شده است یا زندگی تقی ارانی، اختلاف نظر وجود دارد.
بزرگ علوی را بیشتر بشناسیم:
از کودکی به نویسندگی علاقهمند بود وهر کتابی که به دستش میرسید را سریع مطالعه میکرد. بزرگ علوی نویسنده سبک «واقعگرایی انتقادی»، استاد دانشگاه، مترجم و سیاستمدار ایرانی در سال 1283 در تهران به دنیا آمد. در جوانی برای تحصیل رشته روانشناسی همراه پدرش به آلمان سفر کرد و در دهه بیست تا سی سالگی آثار مهم نویسندگان جهان را مطالعه کرد.
بعدها پس از بازگشت به ایران با صادق هدایت و چند تن دیگر در مقابل ادیبان سنتگرا گروهی به نام «نوگرای ربعه» را تشکیل داد. اولین اثر او «چمدان» نام داشت که تاثیر گرفته از نثر صادق هدایت و عقاید زیگموند فروید بود. در سال 1316 محکوم به پیروی از حزب کمونیسم شد و چهار سال به زندان افتاد و پس از آن به سمت ادبیات واقعگرایانه و خلق آثار انتقادی از نا به سامانیهای اجتماعی کشیده شد. بزرگ علوی را بنیانگذار ادبیات داستانی زندان در زبان فارسی میدانند. کتاب «ورق پارههای زندان» که در زمان محبوس شدنش نوشت، توصیف اتفاقات و شرایط سیاسی و اجتماعی زمان خود بوده است. از آثار معروف وی میتوان به «چمدان»، «ورق پارههای زندان»، «چشمهایش» و مجموعه داستانهای کوتاه «گیله مرد» اشاره کرد.
سرانجام این نویسنده توانا در سال 1375 به علت سکته قلبی در بیمارستان فردیش های برلین از دنیا رفت. او را همراه با صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی معاصر ایران میدانند.
رمام چشمهایش مناسب چه کسانی است؟
از آن جهت که درونمایه این کتاب یک داستان رازآلودِ عاشقانه همراه با رگههایی از سیاست است، میتواند برای علاقهمندان به رمانهای معمایی، عاشقانه و سیاسی بسیار جذاب و خواندنی باشد.
در بخشی از رمان چشم هایش میخوانیم:
زن ناشناس کمى تأمل کرد. لب زیرینش را گزید. به زور مىخواست از جریان اشک جلوگیرى کند. در چند دقیقه آخر گویى اصلا وجود مرا فراموش کرده و دارد با خودش صحبت مىکند. گویى مناظر گذشته تیرهاش روشن و زنده از جلو چشمهایش رد مىشوند و آنچه مىبیند براى اینکه بهتر به ذهنش بسپارد، نقل مىکند.
خاموشى او مرا متوجه عالم خودمان کرد. بار دیگر نگاهى به تابلو که در مقابل من قرار داشت انداختم و به چشمها خیره شدم. آرزو مىکردم که نکته تازهاى در آنها کشف کنم. در این چشمهاى صاف و شفاف آئینهاى از گذشته این زن نهفته بود. وقتى رویم را از پرده «چشمهایش» برگرداندم و به او نگاه کردم، دیدم دارد به ساعتش نگاه مىکند. گفت: «مىدانید که دیروقت شده؟»
پرسیدم: «چه ساعتیست؟»
گفت: «از یک هم گذشته است.»
گفتم: «مرا تا از اینجا بیرون نکنید، نخواهم رفت. دلم مىخواست تا آخرش برایم حکایت مىکردید.»
گفت: «آخرى دیگر ندارد.»
چطور شد که از او جدا شدید؟
خیال مىکنید که ما مىتوانستیم باهم باشیم؟
نمىدانم، همین را مىخواهم بپرسم.
عیبش هم همین است. اگر تا به حال این نکته را استنباط نکردهاید، معلوم مىشود که نتوانستهام خودم و او را به شما معرفى کنم.
کتاب چشمهایش را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.