درباره ی کتاب کاش در بیست سالگی می دانستم :
کتاب کاش در بیست سالگی می دانستم : تینا سیلینگ، استاد دانشگاه استنفورد، با دقت وظرافت، دورنمایی جذاب برای گذر از دانشگاه به حیطه شغلی را در کتاب کاش در بیست سالگی می دانستم
ارائه دورنمایی جذب برای گذر از دانشگاه به حیطه شغلی را در کتاب کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم ارائه می دهد.
اکثر نوشته های سیلینگ در کتاب کاش در بیست سالگی می دانستم شبیه بدیهیات مطابق عقل سلیم هستند
اما او ایده هایش را با آب و تاب ارائه می کند و برای نکاتی که یاد آور می شود مثال هایی از دانشگاه استنفورد و سیلیکون ولی می آورد.
توصیه او برای کسانی که در حال شروع کار هستند و کسانی که به دنبال بهبود و قوی تر کردن شغل شان هستند ارزشمند خواهد بود.
امیدوارم داستان های کتاب کاش در بیست سالگی می دانستم این باور را در شما به وجود آورده باشند
که اگر از منطقه ی امنتان خارج شوید، شکست بخورید،به کار های ناممکن بی توجه باشید و از هر فرصتی برای شگفت آور بودن استفاده کنید، به امکانات بی پایانی دست می یابید.
بله ؛ این کارها زندگی شما را دچار آشوب می کنند و تعادل آن را بر هم می زنند. اما امکاناتی را در اختیار شما می گذارند که حتی نمی توانستید آن ها را تصور کنید
و دیدگاهی به شما می دهند که با آن مشکلات را فرصت می بینید. علاوه بر این دیدگاهی به شما می دهند که می توان همه ی مشکلات را حل کرد.
بخشی از کتاب کاش در بیست سالگی می دانستم :
چرا اکثر ما موانع را به چشم یک فرصت در زندگی نمی بینیم؟ چرا تیم های که پیش تر درباره ی آن ها صحبت کردیم،
باید منتظر تکالیف درسی می ماندند تا ذهنشان را تقویت کنند؟ در حقیقت به ما یاد نداده اند که به پیشواز مشکلات برویم،
بلکه یاد دادند از آن ها فرار کنیم یا زمان رویارویی با آن ها شاکی باشیم.
چندی پیش در یک سخنرانی برای مدیر عامل ها ویدیوهایی از مسابقات نوآوری را به عنوان بخشی از صحبت هایم ارائه کردم.
بعد از ظهر همان روز مدیر عامل یکی از شرکت ها که در جلسه بود پیش من آمد و با لحنی تأسف بار گفت:
ای کاش می توانستم به دانشکده بازگردم و با مشکلاتی روبه رو شوم که راه حل خاصی ندارند تا بتوانم خلاقیتم را به چالش بکشم.
نگاه معناداری به او انداختم و گفتم: قطعا همه ی ما هر روز در زندگی واقعی مان با چالش هایی روبرو هستیم که می توانیم از تفکر خلاقمان بهره ببریم.
متاسفانه او متوجه ارتباط مستقیم این مفاهیم با زندگی شخصی و کاری خود نبود .
او تکالیف من را چیزی می دانست که فقط می تواند در محیط تحت کنترل دانشگاهی اتفاق بیفتد.
البته که اینطور نیست و نباید هم باشد.
ما میتوانیم هر روز خودمان را به چالش بکشیم یعنی از دریچه های مختلف به اون جهان نگاه کنیم.
دریچه هایی که به ما اجازه می دهد تا مشکلات را از دیدگاه دیگری بررسی کنیم.
هر چه با مشکلات بیشتری روبرو شویم اعتماد به نفس و مهارت بیشتری برای حل آن ها پیدا می کنیم و در نتیجه بهتر می توانیم به آن ها به چشم فرصت نگاه کنیم.
نگرش شاید بزرگترین عاملی است که تعیین می کند ما توانایی انجام چه کارهایی را داریم.
اولین قدم برای حل هر مشکل (کاش در بیست سالگی می دانستم ) :
اولین قدم برای حل هر مشکل بزرگ شناسایی آن است. در دنیای طراحی محصول به این کار نیازیابی می گویند.
نیازیابی یک مهارت اکتسابی است و بخش عمده ی برنامه ی درسی انجمن طراغحی زیستی در دانشگاه استنفورد را تشکیل می دهد.
هر سال تعدادی از فارغ التحصیلان رشته های مهندسی ، پزشکی و بازرگانی مدتی در این انجمن جمع می شوند تا نیاز های حوزه ی پزشکی را شناسایی و محصولاتی را برای رفع آن ها طراحی کند.
پل یوک متخصص قلب، مخترع، کارآفرین و مدیر این انجمن بر این باور است : نیازی که به خوبی شناسایی شود، DNA یک نوآوری محسوب می شود.
به عبارت دیگر اگر یک مسئله را به روشنی تعریف کنیم، راه حل خود را نشان می دهد.
خوب است بدانید لازم نیست در اولین انتخابتان درست عمل کنید.
زندگی فرصت های زیادی را برای آزمایش و مهارت آموزی به روش های جدید و شگفت انگیز در اختیار ما قرار می دهد.
مفاهیم ارائه شده در این کتاب بسیاری از ایده های کهنه را درباره ی این فرصت ها تغییر می دهد.
ایده های ارائه شده نیز همگی مواردی است که در ذهن دیگران وجود داشته است و امیدوارم بتوانم شما و دنیایتان را در چالشی جدید و تازه ببینم و…
فهرست کتاب کاش در بیست سالگی می دانستم:
- یکی بخر دو تا ببر
- سیرک وارونه
- بیکینی یا مرگ
- لطفا کیف پولتان را بیرون بیاورید
- فوت کوزه گری دره ی سیلیکون
- مهندسی فقط برای دخترهاست
- لیموناد را به هلیکوپتر تبدیل کنید
- هدف را در اطراف پیکان رنگ بزنید
- آیا این سوال در امتحان می آید ؟
- مصنوعات آزمایشگاهی
- درباره ی نویسنده
درباره ی نویسنده کاش در بیست سالگی می دانستم:
نویسنده ی این کتاب ، تینا سیلیگ یک مربی ، کارآفرین و نویسنده آمریکایی است که چندین کتاب در زمینه خلاقیت و نوآوری دارد.
مدرک دکترایش را از دانشکده ی پزشکی در رشته ی عصب شناسی از دانشگاه استنفورد گرفت
مدیر اجرایی برنامه ی سرمایه گذاری تکنولوژی در مرکز کارآفرینی دانشکده ی مهندسی همین دانشگاه است.
علاوه بر این سیلیگ در گروه علوم مدیریتی و مهندسی موسسه ی طراحی هاسوپلتر دانشگاه استنفورد دوره های کار آفرینی و نوآوری تدریس می کند
او برای بسیاری از مدیران در رشته های مختلف سخنرانی می کند و چندین کتاب علمی برای بزرگسالان و کودکان نوشته است.
کاش در بیست سالگی می دانستم را به همراه تخفیف ویژه خریداری کنید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.