درباره ی کتاب آدولف هیتلر
این کتاب از آن جهت با دیگر زندگینامههای نوشته شده درباره رهبر آلمان نازی متفاوت است که تلاش میکند جنبههای شخصی شکلگیری دوره بسیار مهمی از تاریخ بشر را به ابعاد غیر شخصی آن پیوند بزند و به این پرسشها پاسخ دهد که ظهور پدیدهای مثل هیتلر چگونه میسر شد و او چگونه توانست دایره قدرت خود را تا آن حد گسترش دهد که به یگانه قدرت مطلق آلمان تبدیل شود و آنچنان تمام رهبران نظامی و ارتشبدان آلمانی را زیر سلطه خود بکشد که بیچون و چرا از دستورات کسی اطاعت کنند که تا چندی قبل از آن، سرجوخهای بیش نبود
چگونه ممکن است مغزهای متفکر و نخبگان تمامی قشرها و گروههای اجتماعی یکباره زمام اختیار خود را به طور مطلق در دست مردی بگذارند که به غیر از ایجاد هیجان برای توده __ که الحق و والانصاف در آن خبره بود __ هنر و استعداد دیگری نداشت؟
بنابراین هدف نهایی کتاب، واکاوی و بررسی عوامل سیاسی و اجتماعی جامعه آلمان است تا بتواند آن را به ابعاد شخصیتی مردی پیوند بزند که در شکلگیری و گسترش قدرت حزب نازی سهم قابل توجهی داشت و توانست سرنوشت میلیونها انسان را رقم بزند.
«هیتلر و دولت نازی برای جامعه و مردم آلمان و البته برای میلیونها انسانی که قربانی این حزب شدند، کابوسی ابدی است که ضربهٔ روحی وحشتناکی را برای همیشه بر روح و روان آنها وارد کرد. اما آنچه از هیتلر به جا ماند و ماترک او، متعلق به همه ماست. بخشی از میراث هیتلر تعهدی ابدی برای بشریت ایجاد کرده است تا همواره شرایطی که ظهور هیتلر را ممکن کرد، مدنظر داشته باشد. تنها از رهگذر تاریخ است که میتوانیم درسهایی برای آینده بیاموزیم و از این منظر، هیچ دورهای از تاریخ مهمتر از عصری نیست که هیتلر در آن به قدرت رسید.»
بخشی از کتاب
نیمههای روز هشتم دسامبر، نامه اشتراسر در هتل کایزرهوف برلین به دست هیتلر رسید. این نامه اینگونه تفسیر شد که اشتراسر مواضع بسیار ضعیفی دارد و چون غرورش جریحهدار شده است، نمیتواند اختلافات بنیادینی را که باعث جدایی او از هیتلر شده است به خوبی درک کند. این نامه در حقیقت ادامهٔ حلقهٔ شکستی بود که شکل گرفته بود. البته برنارد روست که در جلسه با اشتراسر حضور داشت از قبل هیتلر را خبردار کرده بود که منتظر دریافت چنین نامهای باشد. هیتلر بلافاصله همان گروهی را که اشتراسر ملاقات کرده بود، برای جلسهای فوری در ظهر همان روز به هتل کایزرهوف فرا خواند. این گروه مأیوس و محزون در آپارتمان هیتلر سرافکنده ایستاده بودند تا به سخنان هیتلر گوش کنند که با آشفتگی سعی میکرد یک به یک دلایل استعفای اشتراسر را پاسخ بدهد. رابرت لی که خلاصهٔ مذاکرات با اشتراسر را تهیه کرده بود، آن را در اختیار هیتلر گذاشت؛ هیتلر نکته به نکته به آن پاسخ گفت. هیتلر گفت: «حضور در دولت پاپن ابتکار عمل را به دست دشمنان حزب نازی خواهد داد، زیرا پس از مدتی به علت اختلافهای عمیقی که با سیاستهای پاپن دارد، مجبور میشد از سمت خود استعفا کند.»
تأثیری که این استعفا بر افکار عمومی میگذاشت آن بود که هیتلر ظرفیت اداره کردن دولت را ندارد؛ این همان چیزی بود که دشمنان قسمخوردهٔ وی سالها بر طبل آن میکوبند و رأیدهندگان را از حزب نازی رویگردان میکنند. در آن صورت جنبش حزب نازی به شدت شکست میخورد. راه غیرقانونی برای کسب قدرت از این نیز خطرناکتر است. هیتلر با درس گرفتن از کودتای سال ۱۹۲۳ گفت که معنی این کار فرستادن مردان این کشور جلوی گلوله و فشنگ ارتش و نیروهای پلیس است. هیتلر برای نادیده گرفتن و خراب کردن اشتراسر، ریاکارانه مدعی شد در این مدت با هر کسی که لازم بود، تنها برای یک هدف ویژه مذاکره کرده است و بنا بر شرایط ویژه، تقسیم وظایف انجام شد. این فرصت برای همه تا آنجا که امکان آن وجود داشت، فراهم بود؛ اشتراسر هم یکی از مذاکرهکنندگان بود. هیتلر در پایان، اشتراسر را برای جدایی از حزب به شدت سرزنش کرد.
کتاب آدولف هیتلر را به همراه تخفیف ویژه آن خریداری کنید.