درباره ی کتاب اشعه ی ایکس :
کتاب حاضر از مجموعه داستانهای «ماجراهای کارآگاه دینک و دستیارانش»، با عنوان «اشعه ایکس» بوده که برای نوجوانان نوشته و به زبان فارسی ترجمه شده است. در این داستان دینک و دوستانش برای نمایش پنگوئن پنه لوپه بلیت خریدهاند. پنه لوپه در این نمایش لباس سیاه و سفید پوشیده و یک گردنبد طلا به شکل پنگوئن به گردنش آویزان کرده است. همه حاضرین یک ماسک صورتشان زدهاند. در محل نمایش، یک سیرک و چرخ و فلک هم هست که بچهها بعد از خوردن ساندویچ به سراغ چرخ و فلک میروند؛ دینک وقتی سوار چرخ و فکل است، سر میخورد و بازویش آسیب میبیند. در همین هنگام خبر دزدیده شدن گردنبند پنه لوپه پخش میشود. دینک را به پزشک نشان میدهند. دکتر تجویز عکس گرفتن از دست دینک را میدهد. وقتی دینک و دوستانش از چادر پزشک بیرون میروند تا عکس بگیرند، متوجه جای خالی غرفه ساندویچی میشوند؛ اما پلیس به خاطر سرقت گردنبند به کسی اجازه خروج از محل نمایش را نمیدهد. با صحبتهای دکتر، بالأخره آنها میتوانند به بیمارستان بروند. آنها از دست دینک عکس میگیرند و بعد مداوایش میکنند. سپس با دوستانش به دنبال دزد گردنبند میگردند و او را پیدا میکنند.
در کتاب اشعه ی ایکس می خوانیم :
جاش گفت دوست ندارم شبیه پنگوئن بشم. شما هم نمی تونید مجبورم کنید! دینک پرسید چرا دوست نداری ؟ من خودمو شکل پنگوئن ها می کنم . روت رز هم همین طور . اسم کامل دینک ، دونالد دیوید دانکن بود. اولین باری که یاد گرفت اسمش را بگوید ، گفت « دینک » . آن وقت دینک شد اسم مستعارش . جاش نیشخندی زد و گفت : اگه شما بیافتید تو چاه ، منم باید بیافتم ؟
کتاب اشعه ی ایکس از سری مجموعه ی ماجراهای کارآگاه دینک و دستیارانش را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.