برباد رفته دو جلدی جلد دوم دربارهی دختری به نام اسکارلت اوهارا است. دختری با ظاهر جذاب و مغرور و بیپروا از ارتباط با اطرافیان که برای رسیدن به خواستههای خودش هیچ مرزی ندارد، زندگی و عشقش به جنگ پیوند میخورد! پدرش یک زمیندار متمول جنوبی است. وقتی او خبر نامزدی اشلی(پسر یکی از زمینداران همسایه) با دختری ساده و بیآلایش به نام ملانی را میشنود حسادت زنانهاش تحریک میشود و به اشلی ابراز علاقه میکند. او فکر می کرد با داشتن اشلی می تواند به واقعیت زندگی برسد و برای رسیدن به او از هیچ کاری ابایی نداشت و …
از اینکه داستان با ماجرای عشق اسکارلت به اشلی، خیلی زود آغاز میشود، نقطهی قوت داستان است که قلابی قوی به ذهن خواننده میاندازد و او را دنبال خود میکشاند. جنگ بهعنوان بستر داستان، به ماجرای عشق اسکارلت و زندگی او کشیده میشود. مشکلات بعدی در اثر تبعات جنگ بوجود میآید: فقر، آتشسوزی، مرگ، فساد مشکلات روحی انسانها.
بخشی از برباد رفته دو جلدی جلد دوم:
اسکارلت در یک بعدازظهر آفتابی آوریل سال ۱۸۶۱ در سایهی خنک ایوان تارا، مزرعه پدریاش، با استوارت و برنت تارلتون نشسته و منظرهای بسیار دلنشین خلق کرده بود. او پیراهن جدید ململ با دوازده یارد چین و حلقههای موجدار سبز گلدار و کفشهای سبز پاشنهکوتاه مراکشی که پدرش به تازگی از آتلانتا برایش آورد را پوشیده بود.
پیراهنش، کمر هفده اینچیاش را ظریف و باریک نشان میداد و بالاتنهی کاملاً تنگ پیراهن، سینههای بلوغ یافته شانزده سالگیاش را به خوبی نمایان میکرد. چینهای دامنش خیلی دور و برش پخش نبود. موهایش را صاف و مرتب داخل توری پشت سرش بسته و دستهای ظریف و سفیدش را بیحرکت روی پاهایش گذاشته بود که البته همهی اینها شخصیت واقعیاش را به خوبی نشان نمیداد.
چشمهای سبز بیقرار، لجباز و سرشار از طراوت زندگیاش که با دقت تمام در چهرهای ملیح جای گرفته بود با آن رفتار برازنده، کاملاً ناهماهنگ به نظر میرسید، هرچند رفتارهایش از راهنماییهای ملایم مادر و تربیت سختگیرانه مامی نشأت میگرفت اما چشمهایش، خاص خودش بودند.
این کتاب برباد رفته دو جلدی جلد دوم را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.