معرفی کتاب ثروتمند ترین مرد بابل
این کتاب جزو پرفروشترین کتابهای حوزه ثروت به شمار میرود. ثروتمندترین مرد بابل اگر چه کتابی قدیمی است اما حاوی راهنماییهای عملی و ارزشمندی است که میتواند یه رفع کمبودها و مشکلات مالی کمک کند.
کتاب ثروتمندترین مرد بابل درباره موفقیتهای فردی هریک از ماست. موفقیت یعنی این که در اثر کوشش و تلاش و مهارتهای خود به هدفهایی که داریم برسیم.
آمادگی کافی ،کلید موفقیت ماست شاید اعمال ما عاقلانهتر از افکارمان، و افکار ما عاقلانهتر از درک و فهممان نباشد.
کتاب ثروتمندترین مرد بابل برای رفع کمبودها و مشکلات مالی نوشته شده است.
این کتاب راهنمای درک مسائل مالی است و هدف واقعی آن ایجاد بینشی است تا علاقهمندان به موفقیت مالی به کمک آن بینش، ثروتمند شوند و از ثروت خود نگهداری کنند و از محل درآمدهای ناشی از آن ثروت، ثروت بیشتری کسب کنند.
این کتاب در گذشته به بسیاری از زبانها ترجمه شده است و بسیاری از خوانندگان آن در سراسر دنیا با مطالعه و اجرای دستورات آن توانستهاند به موفقیتهای بزرگ دست یابند.
در برابر شما، آینده شما مانند راهی که به فواصل دور میرسد گسترده شده است. راهی که در میان آن آرزوهایی ست که دوست دارید به انها دست یابید…تصمیماتی که باعث شعف شما می شود.
برای تبدیل این آرزوها و خواسته ها به واقعیت، شما باید در مسایل مالی موفق باشید. در صفحات آتی استفاده از قوانین مالی به شکل روشنی توضیح داده شده است. بگذارید این قوانین شما را از رنجهای یک جیب خالی به سمت یک زندگی سرشارتر و شادتر با جیبهای پر از پول راهنمایی کنند.
مانند قانون جاذبه، این قوانین نیز فراگیر و غیر متغیر هستند. این قوانین برای شما نیز مانند بسیاری دیگر از انسانها صادق هستند، کلیدی مطمئن برای جیبی پرپول تر، حساب بانکی بزرگتر، و پیشرفتهای اقتصادی بیشتر.
در بخشی از کتاب صوتی ثروتمندترین مرد بابل می خوانیم:
خوب! چون وقتی به خودم اومدم و یادم اومد که چقدر بیپول هستم، احساسم درست مثل کسی بود که آدمهای یاغی لختش کردند. خوب می گم حالا که هر دومون به قول معروف هم دردیم بیا با هم این موضوع رو بررسی کنیم. در نوجوانی برای یادگیری دانش و تعلیمات نزد کاهنان رفتیم. در جوانی با هم گردش و تفریح رفتیم. بزرگتر هم که شدیم، دوستیمان همچنان ادامه یافت. ما از آدمهایی مثل خودمان راضی بودیم؛ از اینکه ساعتهای طولانی کار کنیم و راحت ولخرجی کنیم، لذت میبردیم. در این سالها پول زیادی درآوردیم، اما هنوز نمیدانیم که چطور از سرمایهمان لذت ببریم. آخه ما از این گوسفندها خرفتتریم؟ ما داریم در ثروتمندترین شهر دنیا زندگی میکنیم. همه میگویند ازنظر ثروت هیچ جایی با آن برابری نمیکند. در اطراف ما ثروت زیادی به نمایش گذاشته شده است، اما چیزی از آن متعلق به ما نیست. یکعمر کار کردم، اما وقتی بهترین دوستم به من میگه: «میشه امشب دو تا سکهی نقره به من قرض بدی؟» من چه جوابی میدم؛ «ندارم، من هم مثل تو دستم تنگه. موضوع چیه؟ چرا ما نمی تونیم، بیشتر از خوردوخوراکمان سکهی طلا و نقره به دست بیاریم؟».
بنسیر ادامه داد: «حالا فکرش رو بکن پسرهای ما هم پاشون رو درست جا پای پدرانشون بگذارند، اون وقت چی؟ آیا آنها و همین طور پسرهای آنها هم در وسط گنجینههای طلای این شهر مثل ما زندگی میکنند و مثل ما با نان و شیرترش بز شکمشون رو سیر میکنند؟».
کبی حیرتزده گفت: «بنسیر تو در تمام این سالها که باهم دوست بودیم هیچوقت از این حرفها نزده بودی!».
من هم هیچوقت اینطوری فکر نکرده بودم. از سپیدهی سحر تا تاریکی شبکار کردم. کار من ساختن ظریفترین ارابههاست که هرکسی نمیتواند از پسش بر بیاد. همیشه امیدوار بودم که روزی خدایان به خاطر اعمال شایستهام مرا خوشبخت کنند، اما هیچگاه چنین نشد. آخر هم فهمیدم که آنها هرگز مرا خوشبخت نخواهند کرد؛ بنابراین، کاملاً مأیوس شدم. آرزو میکنم که ثروتمند شوم و لباسهای فاخر به تن کنم. آرزو میکنم که صاحب زمین و گله بشوم. میخواهم که برای به دست آوردن این چیزها با تمام قدرت و توان و با استفاده از مهارت و ابتکارم کار کنم، میخواهم پاداشی که بابت کارم میگیرم خوب و عادلانه باشد. ایراد کار ما کجاست؟ یکبار دیگه ازت میپرسم، چرا ما نمیتوانیم از چیزهای خوب سهمی ببریم ولی افرادی که سکهی طلا دارند از این چیزهای خوب سهم فراوانی دارند که با سکههای طلا میخرند.
کتاب ثروتمند ترین مرد بابل را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.