درباره ی کتاب حضرت یار ۱
خاطرات گفته شده درباره حضرت آیت الله خامنه ای از زبان افراد و چهره های گوناگون، بسیار زیاد و به صورت متناوب، چه به صورت مکتوب و چه به شکل صوتی موجود است؛ اما به دلیل اینکه دفتر ایشان با انتشار خاطرات زیاد موافق نبوده و نیست و نیز از آن جایی که حضرت شان گاهاً در سخنرانیها و جلسات مختلف به بیان خاطراتی می پردازند، بر آن شدیم این خاطرات را مدون کرده که حاصل تلاش و پژوهش ما شد کتاب حضرت یار ۱.
کتاب حضرت یار ۱ خاطرات استخراج شده از بیانات آیت الله خامنه ای در مقاطع و مناسبتهای مختلف از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۸۸ است. مبنای انتخاب این مطالب، صرفاً داشتن وجهه خاطره است و به دلیل این که هدف حضرتشان در بیان این، مطالب درک بیشتر مخاطب در موضوع مدنظرشان بوده و داعیه خاطره گفتن را نداشته اند ـ به غیر از چند مجلس مثل جلسه گفت و شنود صمیمانه با جمعی از نوجوانان و جوانان در سال ۱۳۷۶ – لذا گاهاً موضوع اصلی که خاطره ضمیمه آن بوده است هم قید شده است.
بخشی از کتاب حضرت یار ۱
ما هشت خواهر و برادر هستیم
ما هشت خواهر و برادر از دو مادر بودیم. یعنی پدرم از خانمی، سه فرزند داشت، که هر سه هم دختر بودند. بعد آن خانم فوت کرده بودند و پدرم با خانم دیگری که مادر ما باشند – ازدواج کرده بودند. ما با بچه های این خانم دوم، پنج نفر بودیم چهار برادر و یک خواهر و در این پنج نفر من دومی بودم.
البته در این بین دو بچه هم از بین رفته بودند. با آن حساب، من چهارمی میشوم. اما چون واسطه ها کم شده بودند من بچه دوم خانواده بودم. البته خواهرهای بزرگ ما از خانم اول بودند آنها از ما خیلی بزرگ تر بودند.
پدر و مادرم، پدر و مادر خیلی خوبی بودند. مادرم یک خانم بسیار فهمیده، با سواد، کتاب خوان دارای ذوق شعری و هنری حافظ شناس – البته حافظ شناس که میگویم، نه به معنای علمی و اینها به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ – و با قرآن کاملاً آشنا بود و صدای خوشی هم داشت.
ما وقتی بچه بودیم، همه می نشستیم و مادرم قرآن میخواند. خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ میخواند ما بچه ها دورش جمع میشدیم و برای مان به مناسبت، آیه هایی را که در مورد زندگی پیامبران است، میگفت. من خودم اولین بار، زندگی حضرت موسی زندگی حضرت ابراهیم و بعضی پیامبران دیگر را از مادرم ـ به این مناسبت – شنیدم.
کتاب حضرت یار ۱ را از کتاب فروشی برات بوک خریداری کنید.