درباره ی کتاب خشم و هیاهو نوشته ی ویلیام فاکنر
بخشی از کتاب
از لای نرده و لابلای گل های پیچاپیچ می توانستم زدن آنها را ببینم،داشتند به طرف جایی که پرچم قرار داشت پیش می آمدند و من از کنار نرده راه میرفتم.لاستر کنار درخت گل توی علف ها را می گشت.آنها پرچم را بیرون آوردند و داشتند می زدند.بعد پرچم را زیر سرجایش گذاشتند و به طرف میز رفتند و او زد و آن یکی زد.بعد دنبالش را گرفتند و من از کنار نرده راه رفتم.لاستر از کنار درخت گل آمد و ما به کنار نرده رفتیم و آنها ایستادند و ما ایستادیم و من از لای نرده نگاه کردم، و لاستر میان علف ها را می گشت.بگیر توپ جمع کن زد.آنها از چمنزار گذشتند و رفتند.من به نرده چسبیدم و رفتنشان را تماشا کردم.
لاستر گفت: حالا نیگاش کن.خجالت نمی کشی، سی و سه سالته.بعد از اینکه من این همه را تا شهر رفتم که اون کیکو برات بخرم باز این جوری می کنی.جلو نق نقتو بیگیر.نمی خوای به من کمک کنی این بیست و پنج سنتی رو پیدا کنیم تا بلکی امشب بتونم برم نمایش.
آن طرف چمنزار آنها داشتند آهسته می زدند.من از کنار نرده به آنجا که پرچم بود رفتم.پرچم بالای علف های روشن و درخت ها باد می خوردند.لاستر گفت:راه بیفت.اونجا رو گشته ایم.دیگه هیچی توپ نمیاد.بیا بریم پایین سر نهر اون بیست و پنج سنتی رو تا کاکاسیاها پیداش نکرده اند پیدا کنیم.
درباره ی نویسنده
ویلیام فاکنر که وی را یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم میدانند، در میسیسیپی آمریکا متولد شد که توصیف زادگاهش در بسیاری از آثارش به چشم میخورد.سبک نگارشی دشوار و پیچیدهی او اغلب مورد انتقاد قرار گرفته است که دلیل آن، استفاده فاکنر از تکنیکهای ادبی مانند نمادگرایی، قصهگویی غیرخطی، چند راوی بودن داستان و بهویژه جریان سیال ذهن است. تکنیک جریان سیال ذهن در رمان «خشم و هیاهو»ی فاکنر پررنگتر از دیگر آثارش به چشم میخورد.فاکنر که در مجموع ١٧ رمان از خود بهجای گذاشت بیشتر بخوانید…