کتاب داستان دو شهر: داستان دو شهر لندن و پاریس را قبل و حین انقلاب کبیر فرانسه
داستان دو شهر را بیش از یک بار باید خواند.
دیکنز در ابتدای داستان با لحنی شاعرانه و ریتمیک به نشانههایی اشاره دارد که اگرچه در آغاز چندان قابلفهم نیستند، اما در طول داستان بیشتر و بیشتر به درک آن نشانهها دست مییابیم.
با توجه به تاریخ ماجرا که در قرن هیجدهم است، زبان داستان و محاورات، تحت تأثیر زمان روایت بدان دوران نزدیک هستند.
زبان اشرافزادگان، نجیبزادگان، و حتی روستاییان تهیدست با شخصیتپردازیهای عالی و چشمگیری به نگارش درآمده است.
بخشی از کتاب داستان دو شهر:
دخترک به منظور قدردانی از این لحن و رفتار آرام پیرمرد، پیش رویش زانو زد و دستانش را ملتمسانه بر سینهی مرد نهاد.
«آه، جناب دفعه ی بعد، نامم و هویت مادر و پدرم را خواهید دانست. این را هم میفهمید که من هرگز داستان تلخ زندگیشان را نمیدانستم.
اما اینک و اینجا نمیتوانم این مسائل را به شما بگویم تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که التماس کنم دستی بر سرم بکشید.
و دعای خیری بر من روا دارید. آه عزیزم، مرا ببوسید.» موهای سرد و سفیدش با گیسوان تابناک دخترک در هم آمیخت. آن گیسوان چنان به موهایش گرما بخشید و آنان را نورانی ساخت که گویی نور آزادی بر او تابیده بود.
«اگر در صدایم نمیدانم این طور است یا نه اما امیدوارم که باشد. اما اگر در صدایم شباهتی به صدایی که روزگاری به گوشتان دلپذیر مینمود می یابید، بگریید، بگریید.
اگر لمس موهایم شما را به یاد سر محبوبی میاندازد که در دوران جوانی و آزادی بر سینهتان بود، برایش گریه سر دهید.
اگر اشارهی من به کاشانهی پیش رویمان، یعنی جایی که با تمام وجودم به خدمت شما در میآیم.
شما را به یاد خانهای میاندازد که مدتها پیش ویران شده و قلب مفلوکتان در غمش سوخته، برایش بگریید.
دخترک گردن پیرمرد را تنگ به آغوش کشید و پیرمرد را چون کودکی در سینه اش به این سو و آنسو برد و…
این رمان که در سال ۱۸۵۹ به چاپ رسید، داستان دو شهر لندن و پاریس را قبل و حین انقلاب کبیر فرانسه به تصویر میکشد و خشونتهای انقلاب و بدرفتاری با اشرافزادگان را به خوبی نمایش میدهد.
کتاب داستان دو شهر را به همراه تخفیف ویژه از انتشارات آثار برات خریداری کنید.