درباره ی کتاب دنیای سوفی :
کتاب دنیای سوفی تا این زمان به چندین زبان ترجمه شده است. این رمان هم مناسب نوجوانان هم بزرگسالان است.
دنیای سوفی یک رمان فسلفی اثر اثر یوستاین گاآردر نویسنده نروژِ است که چاپ اول آن در سال ۱۹۹۱ میلادی در نروژ منتشر شد.
این اثر داستانی است که تاریخ فلسفه را به زبان ساده برای ما شرح داد. این کتاب تا کنون به ۵۴ زبان ترجمه شد. علاوه بر نوجوانان توجه بزرگسالان را هم به خود جلب کرده است.
درباره ی یوستین گوردر نویسنده کتاب دنیای سوفی :
کتاب دنیای سوفی اثر یوستین گردر نویسنده مشهور نروژی است. این نویسنده داستان کوتاه و کتاب کودک را در کارنامه خود دارد.
این نویسنده به نویسنده روشنفکر معروف است. او داستان هایی از دید کودکان نیز در کارنامه ی خود دارد.
در این کتابهای او ازروش فراداستانی و داستان در داستان استفاده میکند. درباره ی حس شگفتی کودکان نسبت به دنیا کاوش میکند.
یوستین گردر در خانوادهای تحصیلکرده در شهر اسلو پایتخت نروژ به دنیا آمد. او از ابتدا علاقه بسیار زیادی به مطالعه و نوشتن داشت. او در رشتههای الهیات و زبانهای اسکاندیناوی تحصیل کرده است.
اولین فعالیت ادبی او بعد از ازدواجش و با همکاری در نوشتن چندین کتاب درسی در مورد الهیات و فلسفه انجام شده است. پس از آن او سالها در یک دبیرستان به تدریس فلسفه پرداخت و انتشار کتابهایش را از سال ۱۹۸۶ آغاز کرد و در سال ۱۹۹۰ برای کتاب «راز فال ورق»، جایزه منتقدان ادبیات نروژ و جایزه ادبی وزارت امور علمی و فرهنگی را از آن خود کرد. از ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۵ او پیوسته برنده چندین جایزه معتبر در نروژ و اروپا شده است.
پس از انتشار کتاب «دنیای سوفی» او به یک نویسنده تماموقت تبدیل شد و هر چند سال یک بار کتابی را روانه بازار میکند.
قسمتی از کتاب دنیای سوفی نوشته ی یوستین گوردر:
باغ عدن
در زمانی چیزی باید از عدم به وجود آمده باشد…
سوفی آموند سن از مدرسه به خانه بر می گشت. بخشی از مسیر را با یوآنا آمده بود. درباره ربات ها صحبت کرده بودند. یوآنا فکر می کرد مغز انسان مثل کامپیوتری پیشرفته است. سوفی مطمئن نبود که با او هم عقیده باشد. مطمئناً یک فرد چیزی بیش از یک قطعه سخت افزار است؟
به سوپرمارکت که رسیدند، راهشان از هم جدا شد. سوفی در حومه شهر زندگی می کرد. مسیرش تا مدرسه تقریباً دو برابر یوآنا بود. بعد از باغ آنها ساختمان دیگری نبود. گویی خانه شان در انتهای دنیا قرار داشت. از همان جا جنگل شروع می شد.
از نبش کوچه کلوور پیچید. در انتهای خیابان پیچی تند، به نام پیچ ناخدا بود. کسی گذرش به آن دور و برها نمی افتاد، مگر در تعطیلات آخر هفته.