درباره ی کتاب :
شاهزاده خانم محکوم
کتاب شاهزاده خانم محکوم که به دست خواننده می رسد تاریخ اولین انقلاب روسیه می باشد. در سال ۱۸۲۵ میلادی درگرفت. تاریخ آن انقلاب بر بسیاری از کسانی که اهل ادب هستند. به این خاطر که معلوم نیست چون وقتی نام انقلاب روسیه برده می شود انقلاب سال ۱۹۱۷ میلادی که منتهی به تشکیل حکومت شوروی شد، به ذهن تبادر می نماید.
در سال ۱۸۲۵ میلادی، نیکلای اول که در سال ۱۷۹۶ میلادی در اسن پطرز بورغ (: سن پترزبورگ) متولد شد. او بر روسیه سلطنت می کرد و روش حکومت او مانند امپراتورهای گذشته روسیه بر پایه حکومت استبدادی قرار داشت.
در آن زمان، در روسیه یک طبقه تحصیل کرده وجود داشت که اکثر افراد آن زبان فرانسوی را کم یا زیاد می دانستند. آنها کتب نویسندگان فرانسوی را می خواندند و از لحاظ مرتبه اجتماعی جزو نجبای روسیه در گذشته بودند. مرتبه های افسری در ارتش روسیه ، به آن ها اختصاص داشت.
قبل از انقلاب فرانسه، در پایان قرن هیجدهم میلادی، در کشورهای اروپا هیچ کس نمی توانست افسر ارتش بشود. مگر اینکه از نجبا و به قول فرانسوی ها از طبقه «ژانتی اوم ، و به قول انگلیسی ها «جنتلمن» باشد.
افسران جوان ارتش روسیه و کارمندان جوان ادارات دولتی آن کشور که کم و بیش به زبان فرانسوی آشنایی داشتند، می خواستند در روسیه یک حکومت پارلمانی به وجود بیاید و یک عده از نویسندگان و شعرا حتی بین بانوان، طرفدار به وجود آمدن حکومت پارلمانی بودند که پایه اولیه آن تدوین قانون اساسی به شمار می آمد.
توضیح کتاب شاهزاده خانم محکوم :
بخشی از کتاب شاهزاده خانم محکوم:
بخش دیگر کتاب شاهزاده خانم محکوم :
شام یک میهمان دعوت نشده
چند لحظه بعد پولین با حیرت دید که چهار مستخدم دارای لباس ماهوت ملیله دوزی و جوراب های سفید وارد اتاق شدند. میزی آوردند و آنجا نهادند و روپوش روی میز انداختند و دو چلچراغ بالا و پایین میز نهادند. پولین تصور کرد که یک عده ده پانزده نفری در آنجا غذا می خورند. وقتی که دید روی میز فقط برای یک نفر ظرف و کارد و قاشق و چنگال نهادند فهمید که این تشریفات مختص اوست
مردی باشکوه که او هم لباس ملیله دوزی دربر و موی عاریه بر سر داشت و واکسیل سینه اش نشان می داد که خوانسالار است. وارد اتاق شد و مقابل پولین سر فرود آورد و از وی دعوت کرد که پشت میز بنشیند و غذا صرف کند. پولین ناچار پشت میز نشست و دو نفر از پیشخدمت ها به حال خبردار عقب وی ایستادند. یک سوپ خوری بزرگ را روی میز نهادند که بیست نفر می توانست از آن سوپ بخورد. خوانسالار با یک ملاقه ی نقره طلاکوب و با احتیاط و دقت کارگرانی که الماس میتراشند برای پولین سوپ ریخت و…