درباره ی کتاب شهامت دبی فورد:
دربارهی کتاب:
دبی فورد سخنران انگیزشی و معلم آمریکایی متولد ۱۹۵۵ در نیویورک است. او در دانشگاه جان اف کندی در رشتهی روانشناسی درسخوانده و مدرک کارشناسی ارشد خود را از این دانشگاه دریافت کرده است. سال ۲۰۰۳ دانشگاه اِمرسون به او دکترای افتخاری داد، دانشگاه جان افکندی نیز سال ۲۰۰۴ همین مدرک را به او اعطا کرد.
دبی فورد زندگی عجیب و پرفرازونشیبی داشته و مسائلی مانند اعتیاد، طلاق والدین، مواجهه با خیانت و … را پشت سر گذاشته است. او در تمام آثارش تلاش کرده افراد را به سوی تغییر شرایط بد راهنمایی کند.
دبی فورد سال ۲۰۰۰ موسسهی فورد را برای آگاهی بخشی به افراد تأسیس کرد. او همچنین موسسهی خیریهای دارد که هدف آن آموزش دختران است. این موسسه چندین مدرسه در کشورهای محروم آفریقایی ساخته است.
دبی فورد آثار ارزشمندی در کارنامه دارد که بسیاری از آنها در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرارگرفتهاند. از میان آثار این نویسندهی برجسته میتوان به کتابهای
- «نیمهتاریک جویندگان نور»،
- «طلاق معنوی»،
- «راز سایه»،
- «بهترین سال زندگی شما»،
- «نامهای از بهشت»
- و «پاکسازی آگاهی» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب شهامت، غلبه بر ترس و بالا بردن اعتمادبهنفس میخوانیم:
آن روز صبح تلفنی کلاسی را رهبری میکردم که مضمونش تقویت ایمان و اعتقاد بود و اینکه بدانیم همیشه کسی ما را هدایت میکند – نیرویی که سعی دارد ما را در مسیری بهسوی زندگی بهتر پیش ببرد و از مسیرهایی که درنهایت ما را تضعیف میکند و تحلیل میبرد، دورمان کند.
میخواستم شاگردانم را راهنمایی کنم تا از طریق گفتگوی درونی ایمان و اعتقادشان را احیا کنند. از آنها خواستم چشمانشان را ببندند. نفسی عمیق بکشند و به درون خودشان فرو بروند تا بفهمند چه مواقعی نمیتوانند به هوش و ذکاوت خرد درونیشان گوش بدهند.
و نگاهی به آخر و عاقبت و بهای دنبال کردن خواست و ارادهی خودشان بهجای آنچه من آن را «خواست خداوند» مینامم، بیندازند.
درست مثل همیشه موقع هدایت گفتگویی درونی» خودم هم، چشمانم را بستم و به درون رجوع کردم تا بهسوی همان مکانی قدم بردارم که از آنها میخواستم بردارند و دوباره پرسیدم:«چه موقع نتوانستید به هوش و ذکاوت خرد درونیتان گوش بدهید؟ و آخر و عاقبت دنبال کردن خواستهتان بهجای خواست خدا و توکل به او چه بود؟»
بهگونهای نامنتظر ناگهان وارد فرآیندی در ضمیر خودآگاه خودم شدم و کل زندگیام در برابر دیدگانم ظاهر شد. دیدم که چطور عشق رویاییام به کابوس سلطه گری، دروغ و بهرهجویی تبدیل شد.