کتاب شهر خرس ها ترجمه غزاله رمضانی اثری دیگر از نویسنده رمان مردی به نام اوه
پوستهی ظاهری کتاب شهر خرس ها ترجمه غزاله رمضانی مربوط به ورزش هاکی و تعامل مردم در یک شهر کوچک جنگلی باشد. بکمن با مهارتی مثال زدنی داستان را لایهلایه از هم باز میکند و فراز و نشیبهای جامعهی انسانی را پیش چشم خواننده به تصویر میکشد و به خوبی میداند قدرت اتحادبخش نفرت بیشتر از عشق است، زیرا عشق چیزهای زیادی میطلبد، اما نفرت بسیار ساده است.
کتاب شهر خرس ها ترجمه غزاله رمضانی رمانی شگفتزده و عمقدار دربارهی رویای آدمها، عشق و خاطره.
کتاب شهر خرس ها ترجمه غزاله رمضانی ارتباط انسانها با یکدیگر و نحوهی تغییر دادن این رابطهها را به تصویر میکشد. شهری که مردمان آن علاقه به ورزش هاکی دارند (ورزش محبوب خرسها) اما این شهر و مردمانش در جنگل دغدغههای دیگری دارند.
داستان این شهر داستان تمام جهان است.
بخشی از کتاب شهر خرس ها ترجمه غزاله رمضانی:
حقیقتی ساده که همانقدر که نادیده گرفته میشود، تکرار نیز میشود این است که اگر به کودکی بگوییم میتواند هرکاری که میخواهد انجام دهد یا اصلا نمیتواند هیچ کاری انجام دهد، ممکن است حق با ما باشد و درستیاش را با چشمان خود ببینیم.
لارس به هیچوجه شیوه رهبری ندارد. او فقط فریاد میکشد؛ اما آمات از همان ابتدایی ورود به تیم بچهها او را بهعنوان مربی در کار خود داشته است و یکیدو چیز او را در مورد سرمربی تیم بزرگسالان شدن دیوید در فصل بعد، نگران میکند چون به این شکل وقتی آمات وارد تیم نوجوانان شود، متعاقبا لارس دوباره مربی او خواهد شود. دو سال دیگر زیر دست این مرد بودن بیش از تحمل است، حتی به خاطر هاکی. لارس هیچ چیز از تاکتیک یا تکنیک نمیداند و فکر میکند فقط مبارزه همه چیز است. تنها حرفهایی که به آنها میزند این است که باید مسابقه را مثل یک مبارزهی نظامی ببرند و نباید گند بزنند! اگر تیم بچههای پانزدهساله به جای چوب هاکی تبر هم در دست داشت، او بازهم درست به همان شکل آنها را هدایت میکرد.
بخش دیگر کتاب شهر خرس ها ترجمه غزاله رمضانی:
تقریبا در تمام بحثهای مربوط به طرز رفتار انسانها با یکدیگر، طولی نمیکشد که بحث به سرشت انسان ختم میشود. توصیف آن برای معلمهای زیستشناسی هرگز آسان نبوده است: از یک طرف نسل بشر به این دلیل به بقا ادامه داد چون با یکدیگر بودیم و همکاری داشتیم و از سوی دیگر به این دلیل پیشرفت کردیم، چون قدرتمندترین افراد همیشه به بهای از بین رفتن ضعیفان کامیاب شدهاند. ازین رو همیشه به این بحث میرسیم که سر حد این دو مقوله باید کجا باشد. چقدر اجازه داریم خودخواه باشیم؟ چقدر باید به یکدیگر اهمیت بدهیم و مراقب هم باشیم؟
مردم میگویند وقتی پای یک کشتی در حال غرق وسط باشه چی؟ یا خونهای که آتیش گرفته؟ زیرا اینها دراماتیکترین سناریوهای ممکن هستند. برنده شدن در بحثها علیه این مسائل، کار سادهای نیست، زیرا اگر موقعیت مرگ و زندگی پیش بیاید، اگر قرار باشد فقط یک نفر را نجات دهید، آن یک نفر چه کسی خواهد بود؟ اگر قایق نجات فقط برای تعداد محدودی جا داشت، چه کسی را از آبهای سرد و منجمد بیرون خواهید آورد؟
خانوادهتان، همیشه با خانوادهتان شروع میکنید. این چیزی است که او به خودش میگوید. دارد یخ میزند، دمای خانه را بالا برد و چهار لباس دیگر پوشید؛ اما هنوز هم میلرزد. اتاق به اتاق خانه را بررسی کرد. اتاق کوین را تمیز کرد، از شر تمام ملحفهها و روبالشیها خلاص شد و تمام تیشرتها و شلوارهایی را که در سبد شستوشو بودند در جعبههای مخصوص خیریه قرار داد و به مکانی مایلها دورتر از خانه فرستاد و…
کتاب شهر خرس ها ترجمه غزاله رمضانی را به همراه تخفیف ویژه از انتشارات آثاربرات خریداری کنید.