درباره ی کتاب غروب آبی رود :
زندگی نامه ی داستانی شهید مهدی باکری
کتاب غروب آبی رود اثر جهانگیر خسروشاهی از مجموعهی مفاخر ملی مذهبی است. این کتاب با نثری روان سرگذشت شهید مهدی باکری را به صورت داستانی جالب روایت میکند.
خسروشاهی در این کتاب به بخشهایی از زندگی شهید باکری از قبیل دوران مدرسه و دانشگاه، فرار از سربازی به فتوای امام، شهادت حمید و نحوه برخورد مهدی با این واقعه و نیز نحوه شهادت او میپردازد.
مگر میتوان از دوران جنگ گفت و نام عدهای را به خاطر نیاورد؟
مگر میشود نام دجله بیاید و نام باکری بر سر زبانها جاری نشود؟
غروب آبی رود داستانیست از زندگی فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا از زبان علی ساقی، دوست و همرزم شهید باکری است. که ماموریت پیدا میکند به دنبال او برود و او را به این طرف دجله بیاورد.
نویسنده در مسیر روایت خود، گاه به گذشته می رود. و با تغییر راوی از اول شخص به سوم شخص، قسمتهایی از زندگی گذشته این شهید را از کودکی تا زمان حضور در جبهه و عملیاتهای گوناگون بازگو میکند.
کتاب غروب آبی رود گره در تردیدها، تفکرات و پرسشهای شاعرانه راوی است. از خود و جهان پیرامونش.
خسروشاهی، برای روایت زندگی فردی همچون باکری، به نثری شاعرانه همانند ماهیت وجود آن شهید روی آورده است و
هر فصل از کتابش را با پرسشی نظیر این شروع میکند. که:
آیا میتوان به سادگی وسعت وجودی مردانی را یافت. که در اوج قدرت، تغییرات روزانه یک غنچه گل محمدی آنان را تحت تاثیر قرار میدهد؟
مشخصات کلی غروب آبی رود :
- نشر سوره مهر
- از مجموعه کتاب مفاخر ملی-مذهبی
- درباره ی زندگی نامه ی داستانی شهید مهدی باکری
- در چهارده فصل
بخشی از کتاب :
گفتم : بیا بریم آقا مهدی ! تو را به حضرت زهرا (س) قسم بیا بریم.
-جواب را بنویس قاصد!
گفتم «چشم.»
آقا مهدی گفت : بهتر است ناراحت من نباشید. اگر کشته شوم، هستند کسانی که جایم را بگیرند. اما در شرایط موجود قادر به رهایی بسیجی ها در کام خطر به منظور حفظ جان خودم نیستم. من بسیجی بار آمده ام. تا آخر در میان آنها میمانم.
من بسیجی ها را خودم آموزش داده ام و تا این تاریخ همه جا همدوش و همسفر خطرات آن ها بوده ام و اکنون نیز قادر به ترک آن ها نیستم. تمام.
پیشنهاد کتاب
کتاب غروب آبی رود را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.