درباره ی کتاب :
کتاب قله ها و دره ها اثر اسپنسر جانسون
کتاب قله ها و دره ها بخش بزرگی از رویدادها و پدیده هایی که ما را در میان گرفته اند و بر زندگی ما اثر می گذارند، بیرون از اراده و کنترل ما هستند. اما واکنش به آنها در اراده و کنترل ما است. بنابراین، می توان گفت که راز بزرگ موفقیت و شکست، نیک فرجامی و بد فرجامی، شادی و غم ، توسعه و عقب ماندگی ما انسان ها، در چگونگی واکنش ما به عوامل بیرونی نهفته است.
از سوی دیگر، مجموعه رفتار ها و عملکرد ما در کار و زندگی، از باور های مان سرچشمه می گیرند. اگر با ارزیابی و باز ارزیابی مدوم باورهای مان بتوانیم آنها را آگاهانه بشناسیم و در راستای بهتر زیستن تغییر دهیم، می توانیم دوران های خوب و بد زندگی و کار را برای خود مفید و دلپذیر کنیم. رویکرد قله ها ودره ها چگونگی رویارویی با دوران های خوب و بد زندگی را بیان می کند.
قله ها و دره ها اثر اسپنسر جانسون توسط انتشارات آثار برات
بخشی از کتاب قله ها و دره ها :
استراحت ( قله ها و دره ها )
مرد جوان از دیدن فلات حیرت زده شد، زیرا هیچ درختی آن جا ندید و تا آن جا که چشم کار می کرد، زمینی بایر بود. هوای آن جا، نه گرم مانند دره بود و نه سرد، همچون قله. هوا نیز پاک تر از هوای دره، اما نه به پاکی هوای قله بود. هنگامی که دیگران را در فاصله ای نه چندان دور دید، کوشید از آن ها فاصله بگیرد.
زیرا دلش می خواست تنها باشد. از آمدن به آن جا خوشحال بود و رفته رفته احساس آرامشی کرد که وجودش را فرا می گرفت. از بودن در آن جا احساس رضایت می کرد و خود را اندکی سبک تر می یافت. گرچه، از دیدن برخی از دوستانش در آن جمع دوستانه خوشحال شد، اما آن ها تمایل چندانی به نزدیکی به او را نداشتند. نگاه شان سرد و مرده بود، گویی کوچک ترین اهمیتی به آن چه که در دور و برشان می گذشت، نمی دادند.
انگار که هیچ چیز را نمی دیدند.
آن مرد جوان چشم به دوستانش دوخت، نمی دانست که آیا او نیز نگاهی شبیه نگاه آن ها دارد؟ از این می ترسید که همین طور باشد. مرد جوان بی حوصله و بی قرار بود.
فلات برای او چه بود؟
آیا جایی برای گریز یا شاید هم استراحت؟ دوستانش چه طور؟ آیا آنها نیز می کوشند از واقعیت بگریزند؟ سرانجام از دیگران خداحافظی کرد و راه خود را در پیش گرفت از آنجایی که بود، به سختی می توانست قله را ببیند. سر بالا آورد و اندیشید که اکنون آن پیرمرد سرگرم چه کاری است؟ لحظه ای را به یاد آورد که چشم به چشمان آن پیر مرد دوخت و نور و شفافیت را در آن دید.
بخشی از وجودش خواستار بازگشت به قله شفافیتی که در قله یافته بود، بدون تردید شرایطی کاملا متفاوت با فلات و آن شرایط کسل کننده اش داشت. دوباره چشم به قله دوخت و همان شوق رفتن به آنجا در او زنده شد. اما او چیز بهتری طلب می کرد.
نمی دانست که آیا تسلیم خواسته اش خواهد شد یا نه. از این می ترسید که دوباره به قله برود و پس از مدتی نومیدانه دوباره به دره باز گردد. آن شب او خوابش نبرد. نمی دانست که آیا باز هم به قله خواهد رفت یا نه و…
استفاده از قله ها و دره ها :
شرکتی که در آن جا کار می کرد، با مشکلات فراوانی رو به رو و ضرر بیشتری را تحمل می کرد. مرد جوان یاد روزهایی افتاد که در آن شرکت با موفقیت کار می کرد و از این که چنین تفاوتی را در آن می یافت، حیرت زده بود. همه دنبال راه حلی برای بهبود شرایط آن شرکت بودند، اما به نتیجه نمی رسیدند. شرایط روز به روز بدتر می شد که خشم مدیران را در پی داشت و هر راهی را که پیش می گرفتند، جز آن که تنها سبب از دست دادن انرژی شان شود، نتیجه ی دیگری در پی نداشت.
مدیران نیز همه ی گناه ها را از کارمندان می دانستند و خود را بی اشتباه تصور می کردند جای تعجبی نداشت که شرکت نمی توانست از آن بحران نجات یابد و هر کاری که می کردند، وضعیت را از آنچه که بود، بهتر نمی کرد بعد اتفاقی افتاد که شرایط را از آنچه که بود، بدتر کرد. زمانی آن شرکت، تنها تولید کننده کالایی خاص بود، اما شرکتی بزرگتر نیز دست به تولید آن کالا زد و با قیمتی ارزان تر آن را به بازار عرضه کرد و با قدرت فراوانی که آن شرکت جدید داشت، می توانست شرکت گرفتار آمده را به راحتی از عرصدی رقابت بیرون کند.
واقعیت پنهان در این وضعیت چیست (قله ها و دره ها؟
چگونه می توان از آن شرایط بد، استفاده کرد؟
آن گاه کارمندانش را تشویق کرد تا در جلسه ی فوق العاده ای که در روز بعد تشکیل می شد، بهترین پاسخی را که به ذهن شان می رسید، ارائه دهند.
با شروع آن جلسه، زنی گفت:
هنگامی که ما این محصول را ارائه کردیم کی اطلاع چندانی در موردش نداشت. بنابراین ما مشتری بیشتری نسبت به رقیب مان
فهرست کتاب قله ها و دره ها :
دلسردی در دره
پیدا کردن پاسخ
فراموشی
استراحت
بازگشت
کشف
استفاده از قله ها و دره ها
لذت از قله
پایان داستان
کتاب قله ها و دره ها را به همراه تخفیف ویژه آن از انتشارات آثار برات خریداری کنید.