کتاب کهکشان نیستی نوشته محمدهادی اصفهانی:
درباره ی کتاب
کهکشان نیستی داستانی است براساس زندگی .
وصف شوریده حالی و شیدایی جرقه ای از قلب خورشید ولایت خوانندگان محترم باید چند نکته حائز اهمیت را مدنظر داشته باشند.
کهکشان نیستی فاقد استانداردهای کامل رمان است .نویسنده به خاطر شخصیت حساس و مهم مرحوم قاضی متعهد بوده که از گزارههای مستند استفاده کند.
نویسنده تمام آنچه چه در کتب چه از اساتید و چه سینه به سینه شنیده شده را در این کتاب گردآوری کرده و به آن چینش داستانی داده است.
پر واضح است که متعهد بودن به تاریخ و ایضاً اراده داشتن بر نوشتن رمان نسبتا مشکل به نظر میرسد. از سوی دیگر نمیتوان گفت کهکشان نیستی داستان نیست.
چراکه خط داستانی و آلمانهای متعدد رمان در آن به چشم می خورد.
ناگفته نماند که فارغ بودن از مولفه های فنی رمان نویسی در کتب لزوما به معنای عدم اطلاع یا توانایی نویسندگان آن نسبت
به این اصول نیست بلکه در بعضی موارد کتاب به عنوان مدخلی برای خوانندهگان طراحی میشود
که هدف از کتابت آن، خروجی نفوسی آگاه با انگیزههای الهی و توحیدی باشد که چارچوب رمان نویسی مصطلح مطلقا چنین اموری را مد نظر نداشته و ندارد.
به تعبیر دیگر امید است در کهکشان نیستی فرم کتاب منطبق بر جوهره ی حرکت انسانی شکل گرفته باشد و
اگر شاکله ی آن با رمان نویسی مرسوم هم خوانی ندارد علل مختلفی موجب آن شده است.
ناگفته نماند که این کتاب در صدد هم ترازی یا رقابت با رمانهایی که فرم آنها با محتوا و خروجی آن نسبتی ندارد، نیست.
مزایای خرید از فروشگاه آثار برات
*تخفیف ویژه ی* کتابفروشی آثار برات
ارسال مطمئن
گزیده ای از کتاب کهکشان نیستی:
ناگهان حس کردم دستی دور گردنم آمد . لبانی گرم صورتم را بوسید.
سید علی بود که میگفت: «برادر، من برای این حرف از تو عذر میخواهم.
با خجالت و شگفتی از محبتش گفتم: برای کدام حرف سید؟
برای حرف این شیخ.
– مگر چه گفت؟
سید علی خنده اش گرفت و گفت: «واقعاً غبطه میخورم، آن قدر باور عمیقی داری که دیگر حتی روی کلمات و رفتار آدمها هم حساسیت نداری.»
سرم را تکان دادم و گفتم : «سید بعضی آدم ها عالمشان کوچک است.چه میتوان کرد.
دستش را به شانه ام زد و گفت: «اما تو در کنار این بساط کوچک برای خودت عالم بزرگی داری
باید اعتراف کنم که آن وقت نفهمیدم چه گفت؛ اما بعدها معنای حرفش را فهمیدم دوباره شروع به تکاندن عبای خاکی اش ،کرد
من که از حرف زدن با او لذت میبردم پرسیدم: «کجا بودی که عبایت این قدر خاکی است؟
وادی السلام. آنجا مرده داری؟
– نه.
بیکاری؟
– نه.
برای چه رفته بودی؟
کمی مکث کرد و گفت:« استادم در تبریز دستور داده است که دست کم هفته ای یک بار به مقبره ها بروم.»
کهکشان نیستی
داستانی بر اساس زندگی آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی
نوشته ی محمدهادی اصفهانی
ویراست جدید
کتاب کهکشان نیستی همراه با تخفیف ویژه.