درباره ی کتاب حضرت محمد جنگ های پیامبر:
قسمتی از کتاب:
علی بن ابراهیم و شیخ طوسی و شیخ طبرسی و ابن شهر آشوب و دیگران به سندهای معتبر در سبب هجرت آن حضرت روایت کرده اند : چون کفار قریش دیدند که امر نبوت آن حضرت هر روز بیشتر ترقی می کند ، و تدبیرات ایشان سودمند نمی گردد و بیعت انصار را شنیدند ، در داراندوه برای مشورت جمع شدند. عادت ایشان این بود که هرگاه مشکلی بزرگ برایشان نمایان می شد ، در دارالندوه جمع می شدند و مشورت می کردند و کسی که عمر او از چهل سال کمتر بود در آن جا داخل نمی شد. چهل نفر از پیران قریش در دارالندوه جمع شدند و شیطان ملعون به صورت مرد پیری آمد که داخل شود. دربان گفت: تو کیستی ؟ گفت : من مرد پیری ام اهل نجد و شما را احتیاج به رای من است. چون شنیده ام که برای دفع این مرد جمع شده اید آمده ام که رای خود را دراین باره به شما بگویم. دربان گفت: داخل شو.عیاشی و غیر او به سند معتبر از حضرت صادق (ع) روایت کرده اند: قریش جمع شدند و از هر قبیله چند نفر را انتخاب کردند و برای مشورت به داراندوه رفتند که در باب دفع حضرت رسول (ص) با یکدیگر مشورت کنند. چون به آنجا رسیدند دیدند پیر مردی در آنجا ایستاده است. وقتی خواستند داخل شوند گفت : مرا نیز داخل کنید…