گزیده ای از کتاب حاج قاسم ۲ :
گرماگرم پاتک های عملیات خیبر، توی جزیره ی مجنون داخل سنگر نشسته بودم و بچه های گردان های لشکر را هدایت می کردم تا پاتک ها را دفع کنند. سید(میرافضلی) هم آن جا بود.
آتش دشمن خیلی سنگین بود. با خمپاره و توپ می کوبید و هواپیماهای بمب افکنش هم پشت سرهم می آمدند و بمباران می کردند و می رفتند و گاهی به جای بمب هرچیز به درد نخوری که داشتند، می ریختند روی منطقه…
کتاب حاج قاسم ۲