درباره ی کتاب دقیقا نیمه شب:
کتاب دقیقا نیمه شب نوشته ی حسینعلی جعفری تاریخی با ساختار نوشتاری داستانی و وقایع مستند و کمی دارای چاشنی تخیل است .
داستان از جایی شروع میشود که صادق پیامکی ناشناخته با مضمون “میخواهم خودکشی کنم. کمک میکنی؟” دریافت میکند…
بخشی از کتاب دقیقا نیمه شب:
صادق دو تا بستنی کیم می گیرد و راه میافتند. گاه به گاه چند موتور یا ماشین بوق زنان و با هیاهوی سر نشینان جوان می گذرند و نگاه همه برمی گردد.
تبلیغ یعنی همین . کار کنی نگاه ها برگردد سمت تو. جلب توجه هر چه بیشتر موفق تر.پ
بعضی سبزند و بعضی هم رنگ های دیگر. پرچم ایران ، سفید با شعار تغییر، آبی فیروزه ای .
لیلی روی اولین نیمکتی که می بیند می نشیند . زیر درخت نارون بزرگی است. برگ های کدری دارد.
لیلی می گوید«چقدرخسته ام!»
صادق می نشیند کنارش. کیفش را می گذارد وسط . صادق نگاهش می کند و بستنی می خورد . چشم های عسلی اش می خندند . چه زلال!
چشمه ی عسل.
-دوستم داری؟
-خیلی
-امشب بیا خونه ی ما.
سرمای بستنی می چسبد به ته حلق صادق و نفسش بند می آید.
لیلی می گوید: « می خوام به خانواده ام معرفی ات کنم.»
این کتاب را به همراه تخفیف ویژه ی ان خریداری کنید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.