کتاب عصر ها ( داستان یک زمستان ) نوشته ی جرارد ریو ترجمه ی مرتضی غلامی در ۱۸۸ صفحه توسط انتشارات علمی به چاپ رسیده است.
عصرها، داستان یک زمستان اولین اثر نویسنده هلندی، جرارد ریو است. ریو این اثر پرفروش را در ۲۴ سالگی نوشت و انجمن ادبیات هلند عصرها را بهترین رمان تاریخ هلند معرفی کرد.
عصرها یک کمدی سیاه و محسورکننده است که در سال ۱۹۴۷ در هلند روایت میشود. داستانی در مورد ملال و پوچی در جامعه اروپایی پس از جنگ جهانی دوم که ریو آن را تبدیل کرده به فضایی از لطافتی درخشان و زیباییای عمیق.
کتاب عصر ها اولین ترجمه عصرها به زبان فارسی است. اصل اثر به هلندی نوشته شده است. سم گرت مترجم انگلیسی این اثر در سال ۲۰۱۷ آن را به انگلیسی برگردانده و ترجمه فارسی هم از روی نسخه انگلیسی است.
علاقهمندان به ادبیات داستانی و رمانخوانان از خواندن این اثر جذاب و تاثیرگذار لذت خواهند برد.
قسمتی از کتاب عصرها:
بعد از غذا، مدتی دور میز نشستند. فریتس گفت «حالا وقت استراحت و سیگاره.» شروع کرده بود به پیچیدن سیگار که پدرش جعبهٔ سیگارش را درآورد و سیگاری به او تعارف کرد. یک نخ برداشت و گفت «قیافهش که عالیه.»
مادرش درخواست کرد «لطفاً یه سیگار هم برای من بپیچید.» فریتس نخ نازکی پیچید و به او داد. مادرش یکپنجم سیگار را در دهانش گذاشت، دقیقاً وسط لبش. پکهای سطحی به سیگار میزد و هر بار سیگار را با انگشتهای شست و اشاره از لبهایش برمیداشت؛ دود را پیش از آنکه حتا کامل وارد دهانش شود، بیرون میداد.
فریتس گفت «اینجوری که تو سیگار میکشی خیلی مسخره و ناشیانهس. اول از همه اینکه همیشه باید ته سیگار رو بین قسمتهای بیرونی و خشک لبت نگه داری. دوم اینکه باید بگذاری یه گوشهٔ لبت بمونه، نه اینکه هردفعه برش داری. تازه اگه هم این کار رو میکنی فقط با انگشت اشاره و انگشت وسط.» با خودش فکر کرد «یه کاری کن فکر کنن دارم شوخی میکنم» و صدایش را شبیه جیغ کرد و لبخند زد. گفت «اینطوری» و سیگار را از لب مادرش برداشت. سیگار چسبیده بود به لب بالاییاش.
مادرش داد زد «آخ، آخ! اوو، اوو!» پدرش گفت «بسه، تمومش کن» و ناگهان ابر بزرگی از دود بیرون داد. فریتس گفت «باید یاد بگیره.» مادرش سیگار را خاموش کرد و روی یکی از شیارهای زیرسیگاری گذاشت.
کتاب عصر ها را با تخفیف ویژه آن خریداری کنید.