ماهی سیاه کوچولو کتابی به قلم کودکانه نوشته ی صمد بهرنگی است. این کتاب درباره ی مسائل زندگی به زبانی کودکانه صحبت می کند. کتاب ماهی سیاه کوچولو گرچه در ابتدا به نظر می رسد مخاطبی جز کودکان ندارد، اما با مطالعه ی آن پی می برید که مخاطبین آن بزرگسالان را نیز دربرمی گیرد.
این اثر تمثیلی، مورد توجه بسیاری از شاعران و نویسندگان قرار گرفته است. و اشعار و آثاری تحت تاثیر داستان ماهی سیاه کوچولو نگاشته اند.
درباره ی داستان کتاب ماهی سیاه کوچولو
داستان ماهی سیاه کوچولو قصه ی یک ماهی پیر است. او در این کتاب زندگی یک ماهی سیاه کوچولو را برای هزاران ماهی کوچک دیگر تعریف می کند. این کتاب برای بیان داستان از زبانی نمادین استفاده می کند.ای ماهی کوچک روحیه ای جست و جوگر دارد. به همین علت برکه امن خود را رها کرده و به ماجراجویی می پردازد.
ماهی سیاه کوچولو با بیان این روایت به شما می گوید:
- همه اش نباید ترسید، راه که بیفتیم ترسمان می ریزد.
ماهی سیاه کوچولو سر راه ماجراجویی خود، با مشکلاتی رو به رو می شود و جامعه خود را تازه می شناسد.
بخشی از کتاب ماهی سیاه کوچولو
شب چله
شب چله بود ته دریا ماهی پیر دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هایش را دور خودش جمع کرده بود و برای آن ها قصه می گفت:
یکی بود یکی نبود. یک ماهی سیاه کوچولو بود که با مادرش در جویباری زندگی میکرد.
این جویبار از دیواره های سنگی کوه بیرون می زد و در ته دره روان می شد.
خانه ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود. زیر سقفی از خزه. شب ها دو تایی زیر خزه ها می خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود یک دفعه هم که شده مهتاب را توی خانه شان ببیند.
مادر و بچه صبح تا شام دنبال همدیگر می افتادند.
گاهی هم قاطی ماهی های دیگر می شدند و تند تند توی یک تکه جا می رفتند و برمی گشتند. این بچه یکی یکدانه بود. چون از ده هزار تخمی که مادر گذاشته بود، تنها همین یک بچه سالم در آمده بود.
چند روزی بود که ماهی کوچولو تو فکر بود و خیلی کم حرف می زد.
با تنبلی و بی میلی از این طرف به آن طرف می رفت و بر می گشت و بیشتر وقت ها هم از مادرش عقب می افتاد. مادر خیال می کرد بچه اش کسالتی دارد. که به زودی برطرف خواهد شد. اما نگو که درد ماهی سیاه از چیز دیگری است.
یک روز صبح زود، آفتاب نزده، ماهی کوچولو مادرش را بیدار کرد و گفت: «مادر می خواهم با تو چند کلمه ای حرف بزنم.»
مادر خواب آلود گفت «بچه جون حالا هم وقت گیر آوردی؟ حرفت را بگذار برای بعد. بهتر نیست برویم گردش؟»
ماهی کوچولو :گفت نه مادر من دیگر نمی توانم گردش کنم، باید از اینجا بروم…
جوایز کتاب ماهی سیاه کوچولو
جایزه ی هانس کرستین
کتاب برگزیده ی کودک
دیپلم افتخار تصویرگری براتیسلاوا
جایزه ی نخست نمایشگاه بین المللی کتاب کودک
درباره ی صمد بهرنگی نویسنده کتاب
صمد بهرنگی یکی از مشهورترین و بزرگترین نویسندگان کتاب کودک در ایران است. او نویسنده، معلم و پژوهشکر بود. صمد بهرنگی در سال ۱۳۱۸ در جنوب شهر تبریز متولد شد.
او در خانواده ای روستایی متولد و پرورش یافت. پدر او کاگر فصلی بود.
او در دوران معلمی تلاش می کرد که خانواده های روستایی را ترغیب کند که فرزندان خود را به جای کار به مدرسه بفرستند.
صمد بهرنگی به ادبیات کودک رنگ و بوی تازه ای بخشید. او به نو آوری در ادبیات کودک معتقد بود.
برترین کتاب های صمد بهرنگی :
- ماهی سیاه کوچولو
- ۲۴ ساعت خواب و بیداری
- کند و کاو در مسائل تربیتی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.