معرفی کتاب مغازه خودکشی نشر علم و دانش
مغازه خودکشی نشر علم و دانش از درخشان ترین آثار فانتزی سیاهی است که در دو دهه گذشته در جهان نوشته شده است.
در سراسر مغازه خودکشی نشر علم و دانش حضور متراکم مرگ وجود دارد و در مقابل تلاش برای ساختن امید به زندگی، نبردی نمادین و مملو از شوخیهای ظریف را به وجود آورده است که در نهایت قرار است خواننده را میخ کوب کند.
تولی با ریزه کاری های خلاقانه و حرفه ای خود مانند استفاده نام برخی افراد مشهور که دست به خودکشی زده اند به عنوان نام شخصیت های محوری مغازه خودکشی، هنر طنز نویسی خود را در باب طنز سیاه به خوبی به رخ کشیده و به اثرات وحشتناک و جبران ناپذیر نا امیدی بر جامعه و در سوی مقابل تاثیر باز شدن دریچه امید.
خلاصه کتاب مغازه خودکشی مغازه خودکشی نشر علم و دانش
مغازه خودکشی نشر علم و دانش درباره خانواده تواچ و کسبوکار منحصربه فرد آنهاست. خانواده تواچ مغازهای با این شعار دارند:” آیا در زندگی شکست خوردهاید؟ لااقل در مرگ تان موفق باشید.” مغازه آنها که مغازه خودکشی نام دارد، به افرادی که قصد خودکشی دارند خدمات ارائه می دهد.
خانواده تواچ حتی به مشتریان خود مشاوره خودکشی هم میدهند و انواع و اقسام روشهای مختلف برای پایان دادن به زندگی فلاکت بارشان را به آنها پیشنهاد می کنند. رمان در زمان و مکان نامشخصی اتفاق میافتد. اما چیزی که مشخص است، این است که ناامیدی فراگیر شده و بیشتر مردم دلیلی برای زنده بودن ندارند.
شاد بودن و خندیدن از عجیب ترین چیزها به شمار میرود و آمار خودکشی بسیار بالا است. در این میان، مغازه خودکشی به خود افتخار می کند که به آدمها کمک میکند تا از شر زندگی راحت شوند.
در قسمتی از کتاب مغازه خودکشی می خوانیم:
آلن! آخه چندبار باید بهت بگم؟ وقتی مشتریهامون از مغازه خرید میکنن، بهشون نمیگیم به زودی میبینمت. ما باهاشون وداع میکنیم. چون دیگه هیچ وقت برنمیگردن. آخه کِی این رو توی کله ت فرو میکنی؟
لوکریس تواچ با عصبانیت کاغذی را پشت خود در دستان گره کردهاش پنهان کرده بود که با تکانهای عصبیِ او میلرزید. بچهی کوچکش روبه روی او ایستاده بود و بشاش و مهربان نگاهش می کرد. خانم تواچ خم شد و با لحن سرزنشآمیز محکمتری گفت «و یه چیز دیگه؛ این جیکجیک کردنت رو تموم کن. وقتی یکی میآد این جا نباید بهش بگی، ادای آلن را درمیآورد، «صبح به خیر.» تو باید با لحنِ یه بابامُرده بهشون بگی «چه روزِ گندی مادام.» یا مثلا بگی «امیدوارم اون دنیا جای بهتری براتون باشه، موسیو.» خواهش میکنم لطفا این لبخندِ مسخره رو هم از رو صورتت بردار. میخوای این یه لقمه نون رو ازمون بگیری؟
آخه این چه رفتاریه که وقتی یکی رو میبینی چشمهات رو میچرخونی و دستهات رو میبری پشت گوشت و تکونشون میدی؟ فکر کردی مشتریها میآن این جا لبخندِ ابلهانهی تو رو ببینند؟ واقعا میری روی مُخم.
کتاب مغازه خودکشی نشر علم و دانش را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.