درباره ی کتاب هزار خورشید تابان :
هزار خورشید تابان اثر جاودانه ای از خالق کتاب پرفروش بادبادک باز
زنان نیمی از جمعیت کل جهان را تشکیل میدهند.
اما علیرغم تلاشهای شبانه روزی فعالان حقوق زنان، هنوز کشورهای بسیاری با مرد سالاری باعث آسیبهای بسیاری بروی زنان میشوند.
مردان از دامن زنان برمی آیند. اما همین مردان، زنان را ضعیف و جنس دوم می نامند.
در نهایت این تابو در تمام کره زمین شکسته شد. آزادی و برابری برای همه زنان بدست میآید.
این رمان با زندگی مریم شروع میشود.
او به همراه مادرش در کلبهای روستایی روزگار میگذراند در حالیکه پدرش مردی بسیار ثروتمند است و به آنها کمکی نمی دهد و آنها را ترک کرده است.
مریم در پانزده سالگی ناخواسته با مردی بزرگسال و بداخلاق به نام رشید ازدواج میکند. خلاصهی زندگی مریم در تحقیرها، توهینها و کتک زدنهایی خلاصه میشود که شوهرش بر او روامیدارد.
رمان هزار خورشید تابان از میانهی روایت خود به داستان آشنا شدن دو دوست یعنی مریم و لیلا میپردازد ،که در حقیقت هستهی اصلی داستان محسوب میشود.
البته ناگفته نماند که رشید با لیلا که دیگر بیکس و کار است ازدواج میکند
و مریم و لیلا در حقیقت هووی هم هستند و هر دو توسط رشید مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و کتک میخورند و همین موضوع منجر به ایجاد ارتباط و صمیمیت میان شخصیتهای اصلی داستان میشود.
خالد حسینی در این کتاب تلاش میکند تا زندگی زنانی را به تصویر بکشد که دیده نمیشوند
اما در حقیقت همین زنان هستند که بیشترین آسیب را از جنگ، خشونت و جهل میبینند.
این زنان هستند که قربانی جنگ و موشک میشوند و توسط حکومت طالبان به سختترین مجازاتها محکوم میشوند و هیچ حقی در زندگی ندارند.
افتخارات کتاب هزار خورشید تابان:
– برندهی جایزهی ملی کتاب انگلستان ۲۰۰۸
– ۱۵ هفته جزو لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز
– برندهی جایزهی بوک سنس (The Book Sense Book of the Year (BSBY سال ۲۰۰۸
– برندهی تندیس بهترین کتاب سال ۱۳۸۶ برگزیده فروشندگان از دومین جایزه ادبی روزی روزگاری
در بخشی از کتاب هزار خورشید تابان میخوانیم:
روز های نخست مریم خیلی کم از اتاقش خارج می شد . هر روز صبح با صدای اذان که از دور به گوش می رسید بیدار می شد و بعد دوباره به تختخواب برمی گشت. همان طور که روی تخت بود می شنید رشید وارد دستشویی شده و دست و رو می شوید.
بعد رشید قبل از آن که از خانه خارج شود به او سر می زد . مریم از پشت پنجره ی اتاقش او را می دید که ناهارش را ترک دوچرخه می بندد ، بع با دوچرخه از حیاط گذشته و وارد کوچه می شود.
آن دختر تماشا می کرد که او سوار دوچرخه می شود و رکاب می زند و هیکل گنده اش در انتهای کوچه نا پدید می شود.
مریم اکثر روزها را با احساسی مملو از درماندگی و بی کسی و پوچی در تختخواب می ماند. بعضی وقت ها به آشپزخانه می رفت و روی پیشخوان چسبناک و چرب یا پرده های گلدار نایلونی که بوی غذاهای سوخته می دادند ، دست می کشید .
درباره ی خالد حسینی نویسنده ی کتاب هزار خورشید تابان:
آثار برجسته ی او:
- هزار خورشید تابان
- بادبادک باز
- کوهستان طنین انداز شد
- دعای دریا