پاتریسیا
درباره ی کتاب
رمان پاتریسیا، اقتباسی از زندگی پر فراز و فرود مهاجران و گویای سرگذشت یک سیاهپوست آفریقایی است.
او به دلیل مشکلات مالی و به امید زندگی مرفهتر به کانادا مهاجرت میکند. داستان از زبان سه شخصیت اصلی (پدر، دختر و معشوقه پدر) بیان میشود.
هرکدام، در بخشی از کتاب، ترس و امید، نگرانی و آرزو و خواسته های قلبی شان را با خواننده به اشتراک میگذارند.
شخصیتها به قدری واقعیاند که خواننده ناخودآگاه با آنها هم ذاتپنداری میکند و همین ویژگی او را به خوانش ادامۀ اثر ترغیب میکند.
مهاجرت، هویت فردی، خانوادگی و شغلی، روابط عاطفی و عشق از جمله مضامین برجستۀ این اثرند.
بحران هویت ، مهاجرت ، مهاجران و کشتی هایی که در عین به گل نشسته شدن با هزار امید چشم به مقصد دارند.
این ها مضمون هایی است که امروزه دنیا با آن دست و پنجه نرم می کند.
رمان پاتریسیا نیز با نگاهی متفاوت به این مضامین و مفاهیم می پردازد و آن را به مفهوم عشق پیوند می زند.
بخشی از رمان پاتریسیا :
پاتریسیا ، حق داشتید از دست من عصبانی باشید.
ولی همه ی چیزهایی که به شما گفتم عین واقعیت بود. با شما، هم شانس و هم عشق داشتم.
ولی نمی توانستم مال شما باشم . مال هیچکس نبودم حتی مال خودم .
قبل از آشنایی با شما ، از سفید پوست ها متنفر بودم . فکر می کردم آن ها مالک همه چیز هستند.
امروز دیگر نمی توانم این طور فکر کنم . پاتریسیا ، شما برایم کارهایی کردید که هیچکس نمی کرد.
شما پذیرفتید وجود سفیدتان را با من پیوند بزنید…
این کتاب خواندنی را به شما دوست داران رمان های جامعه شناسانه ، عاشقانه و روانشناسانه پیشنهاد می کنم.
این کتاب را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.