کتاب پسر نوح در حقیقت تلاشی برای پرده برداری مختصری از سرویسهای بیگانه است. از عوامل داخلی سخن میگوید که در تلاش برای سازماندهی جریانهایی هستند که اسلام را به خاطر مجالس ختم و عزا میخواهد و امام حسین را فقط برای روضه.
درباره ی کتاب پسر نوح :
رفتن زیر لوای مذهب، راهی است که بسیاری انتخاب میکنند. تا به این وسیله بتوانند در زندگی خود پاکدامنی پیشه کنند. و مسیر درست را بشناسند.
اما چه به روزشان میآید اگر بفهمند، اعتقاداتی که خودشان را به آن وصل کردند، مسیری انحرافی است؟ مذهبینماییهایی که میخواهند مسیر دین را منحرف کنند. و جریانهایی به وجود بیاورند که خارج از اهداف و برنامههای یک دیانت باشد.
پسر نوح، داستانی درباره همین موضوع است. این کتاب در حقیقت تلاشی است برای پرده برداری مختصری از سرویسهای بیگانه. از عوامل داخلی سخن میگوید که در تلاش برای سازماندهی جریانهایی هستند که اسلام را به خاطر مجالس ختم و عزا میخواهد و امام حسین را فقط برای روضه.
میتوان با اطمینان گفت که اگر روزی جریان تکفیری شیعی در عالم به وجود بیاید، از همین قماش مردم است که به سراغش میروند، جذبش میشوند و همین افراد هستند که فعالیتهای چنین جنبشهایی را سازماندهی میکنند.
پسر نوح را به تمام دوستداران داستانهایی با درونمایه مذهبی پیشنهاد میکنیم.
درباره محمدرضا حدادپور جهرمی
محمد رضا حدادپور جهرمی متولد سال ۱۳۶۳ است، او یکی از استادان جوان حوزه علمیه جهرم است که معاونت پژوهشی این حوزه را نیز به عهده دارد. او فعالیتش را با کانال تلگرامی دلنوشتههای یک طلبه شروع کرد.
او به شهرت فراوانی بین ادب دوستان انقلابی رسید و آثار مختلفی را منتشر کرد. بیشتر آثارش داستانی و با موضوعاتی مانند فتنه و زندگی طلبهها و خاطرات جنگ منتشر شده است.
در دنیای امروز که انقلابیون کمتر به سراغ داستاننویسی رفتهاند، محمدرضا حدادپور جهرمی به درستی درک کرده است که داستانگویی زبان نسل امروز است و اگر قرار است اطلاعاتی به مخاطب منتقل شود میتوان از آن استفاده کرد. آثار این نویسنده در انتشارات حداد منتشر شده است.
بخشی از کتاب پسر نوح:
-قم- ساختمان مرکزی داره
جلسه شروع شد. و به خاطر مشکل معده ام چند دقیقه دیر رسیدم. وقتی هماهنگ کردیم و ریموت اتاق را زدند که وارد بشوم، دیدم همه به عقب برگشتند و به من نگاه کردند.
از این نگاه ها خوشم نمی آید. چون یک «چه عجب! بالاخره پیدات شد. خاصی در نگاهشان هست»
در بخشی از جلسه با پخش فیلم و فایل در جریان ماجرا قرار گرفتیم. البته من از شب قبلش در جریان بودم. و چون زودتر از بقیه به قم رسیم تا دیر وقت نشستم و خلاصه تمام اخبار و گزارشات واصله را مطالعه کرده بودم.
نوبت من شد. گفتم: «حدسمون درست بود. و پسر حاج آقای مدنظر اصلاً همکاری نکرد! فقط کاش همکاری نمی کرد بلکه یه چیزی هم بدهکار شدیم.
مونده بود ما رو به ایمان و تقوا و عمل صالح دعوت کند. و از عذاب یوم عظیم بترسونه و آخرش هم حوالمون بده به الیه المصیر! پ
یشنهاد من اینه که آسیدرضا و همسرش رو من پیگیری کنم و بقیه رفقا هم به سایر ابعاد پرونده برسن. اگه هم میفرمایین، حاضرم بیشتر با بیت حاج آقا ارتباط بگیرم و از بیخ حلش کنیم و به توجیه اساسی صورت بگیره.»
کتاب پسر نوح را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.
پیشنهاد کتاب های دیگر: