کتاب ملاصالح درباره ی یک اسیر ایرانی که در سال ۱۳۶۴ بههمراه دسته ای از سیران بیمار به کشور برمیگردد. سرگذشت شگفتانگیز او همچنان ادامه دارد… آخرین ماجرای حیرت انگیز او جان سالم به در بردن از اتفاق منا است.
کتاب ملاصالح
یک کتاب زیبا و خواندنی از زندگی ملاصالح قاری مترجم اسرای ایرانی است.
ملا صالح متولد شهر آبادان بود. او اسیر ساواک و رژیم پهلوی بود. و هم زندانهای استخبارات عراق را تجربه کرد. پدرش او را به عراق فرستاد. او به طلبگی در نجف پرداخت.
گزیده ای از کتاب ملاصالح:
روز موعود رسید. با همراهان برای انجام مقدمات به اهواز رفتم.
در آنجا فرمانده سپاه پاسداران، آقای شمخانی، از این اقدام جسورانه من و گروه همراهم ابراز خوشحالی کرد و ما را به استاندار خوزستان معرفی کرد.
آقای فروزنده، استاندار، با نامه ای مارا به فرماندار ماهشهر، آقای ملک زاده معرفی کرد و از او خواست که با اقدامات لازم، اعم از تهیه پاسپورت و آماده کردن لنج و قایق و اقلامی که به ظاهر برای فروش با خود می بردیم، همکاری کند. بدین ترتیب ماموریتهای برون مرزی ما آغاز شد…
بخشی دیگری از کتاب:
(کتاب ملاصالح با تخفیف می باشد.)
با من همکاری کنید و هیچ نترسید. من در اتاق بازجویی کنارتان هستم و تا آنجا که بتوانم، با شما همکاری می کنم.
به نفعتان است جواب سوالاتشان را بدهید. البته من نیز چیزی که به ضرر شما باشد، برایشان ترجمه نمی کنم. اسرا با نگرانی و ترس به من نگاه می کردند. خوف و وحشت و بی اعتمادی در نگاهشان موج می زد. خسته و گرسنه و بی رمق بودند.
چاره ای نبود، باید آن ها را آماده می کردم. ادامه دادم: قبل از شما خیلی ها آمدند اینجا که اگر کمکشان نمی کردم، کارشان تمام بود. حواستان باشد، فریب وعده هایشان را نخورید. قول پناهندگی شان را قبول نکنید؛ چون شما را به خارج نمی فرستند.
این ها فقط می خواهند از شما سوءاستفاده کنند
پیشنهاد کتاب های دیگر: