درباره ی کتاب آخرین تابوت نوشته ی محمدرضا حداد پورجهرمی :
کتاب آخرین تابوت دو نفر در اتاق پشتی قهوه خانه با لپتاپ نشسته بودند و به محض اینکه قهوه چی گردنبند را برایشان برد ؛ دانه های درشت گردنبند را شمردند .
به دانه هفتم که رسیدند ، خیلی با احتیاط آن را جدا کردند و زیر دستگاه حرارتی قرار دادن. وقتی آن قدر حرارت بالا رفت که آن مهره از هم باز شد ، یک میکروفلش داخلش بود ، آن را برداشتند و به لپ تاپ وصل کردند .
نفر اصلی لبخندی از سر رضایت زد و به کنار دستی اش اشاره کرد که برو . چند دقیقه بعد و گفت : خسته نباشی ! گل کاشتی !
این کتاب را به همراه تخفیف ویژه ی آن خریداری کنید.