خرید کتاب اینجا صدای گرگ ها بلند تر است
درباره ی کتاب اینجا صدای گرگ ها بلندتر است :
بخشی از کتاب اینجا صدای گرگ ها بلندتر است :
شوان سرش را گذاشته بود روی پای مادرش و مادر دست می کشید روی موهای سفت و زبر شوان و لالایی می خواند.هومان نگاه شان می کرد . مادر آرام می خواند.همان لالایی که شوان وقتی دویده بود. توی خانه، برایش می خواند . چند باری تکرارش کرد تا نشسته خوابش برد.شوان پشتی پشتش را برداشت، دست گذاشت روی شانه هایش و خواباندش.بالش را زیر سرش گذاشت و پاهایش را هم دراز کرد. پتو رویش کشید.
به هومان گفت:تو برو اتاق من، هومان هنوز توی آشپزخانه بود، گفت:نمی خواهد همونجا می خوابم.و به زیر پنجره اشاره کرد.همان جایی که پاکت و سیگارش بودند.سفره را تا کرد. کنار ظرف های شسته گذاشت.آمد توی سالن و پشتی را از کنار دیوار برداشت، دراز کشید. پشتی را زیر سرش گذاشت.شوان از توی اتاقش پتو آورد و رویش انداخت.هومان به سر گرد و موهای سیاه شوان خیر بود که شباهتی به کشیدگی صورت و لختی موهای مادرش نداشت.جز چشم هایش، شوان شبیه پدرش بود.هومان عکسش را دیده بود.همان روزی که با راویار و هیوا آمده بودند پیش مادر شوان و…
شوان شیفته افسانه و شعر است. رمان اینجا صدای گرگها بلندتر است با تلفیق فضای داستان با افسانههای کردی و شعر و موسیقی منطقه و زیباییهای رنگین هورامان در بهار و پاییز و زمستان در کنار دردهای کولبران، زخمهای بمباران حلبچه و زشتی خشونتهای ناموسی، مخاطب را به تماشای یک افسانهی عاشقانه مینشاند.