کتاب بعد از امید نوشته ی اعظم صرفی :
عقربه های ساعت ۹شب را نشان می دادند که استاد ضجه زنان وارد خانه شد لباسش را از تنش درآورد وبا عصبانیت آن را بر روی چوب لباسی ایستاده اتاقش پرتاب کرد ودر حالی که صورتش را در دست هایش می فشرد بر لبه تختخواب نشست گریه امانش را بریده بود وتب سختی همه وجودش را فرا گرفته بود تنش داغ وعطشناک بود و لبانش در انتظار لیوانی آب سرد بی قراری و ثانیه شماری می کرد او با خودش کلنجار رفت که به سمت آشپزخانه برود ولیوانی آب بنوشد اما پاهایش قفل کرده بود و هیچ رمقی نداشت گرمی دستانش که صورتش را میفشرد سوزش چشمان و لب هایش را بیش تر می کرد پس به نا چار دست هایش را از روی صورتش برداشت و چشمهایش را به بالش و پتوی روی تخت خیره کرد ، لحظاتی به گل های نقش بسته روی پتو زل زد وبعد دیوانه وار فریاد زد:«من دیگر از خواب بیزارم»
این رمان زیبای خواندنی نوشته ی اعظم صرفی را به همراه تخفیف ویژه از فروشگاه اینترنتی انتشارات آثار برات خریداری کنید.