کتاب حوض خون از مصاحبه با زنانی که در پشتیبانی جنگ، در رخت شورخانه ی جنگ حضور داشته اند جمع آوری شده است. موضوع کتاب خاطرات خانم های فعال در رخت شویی جنگ است. کتاب حوض خون با هدف الگوسازی برای جوانان تدوین شد. این کتاب اثری از فاطمه سادات میرعالی است.
درباره ی کتاب حوض خون
این اثر نقش یاری گر زن انقلابی را به تصویر می کشد. در نگارش کتاب حوض خون به زنانی پرداخته است که باوجود مشغله های زندگی فردی، به یاری سربازان غیور شتافته بودند. آنها هریک به نوعی با خاطرات رخت شویی جگ در ارتباط بودند. در تعریف آن ها صبوری، استقامت و همدردی موج می زد.
آن ها با بوی خون و ایتکس، دست های خشک و زخمی و زخم های روحی رخت شویی جنگ خو گرفته بودند. خانم های رخت شویی با وجود تمام دردها و سختی ها و لمس خون و لباس شهدا روحیه ای زینبی داشتند.
برخی در خاطرات خود از نحوه آشنایی با رخت شویی تا پایان جنگ را می گفتند. بعضی جسته گریخته یا از میانه راه با خاطرات همراه شده بودند.
در هر صورت در این کتاب به چهره ی فداکار و انقلابی زن ایرانی پرداخته شده است.
بخشی از کتاب حوض خون نوشته ی فاطمه سادات عالی :
شوکت ناطقی
از صبح تا شب رخت می شستیم. هر روز کار ما زیادتر می شد و چاله چوله های زمین عمیق تر و پر از خونابه. باز رفتم پیش آن برادر پاسدار و بهش گفتم: «ایرانیت زدید دور ما، ولی حداقل زمین رو سیمان کنید. توی این لجن که نمیشه رخت شست.»
گفت: «پیگیریم. کمتر از یه هفته درست میشه.»
درویش عالی دریکوند راه آهنی بود. توی بیمارستان هم کار می کرد. با هفت هشت تا از بچه های بسیج دست به کار شد. کنار جایی که رخت می شستیم با بلوک یک چهاردیواری درست کردند. دیوارها و کف آن را سیمان کردند. هنوز سرش را نگرفته بودند، که رفتیم داخلش.
ادامه متن کتاب حوض خون:
یک روز صبح زود رفتم دیدم سقفش را هم زده اند. درویش عالی دریکوند مرد پرکار و مؤمنی بود. شبانه روز کار کرد تا رختشویی سروشکل گرفت. دو تا حوض بزرگ هم توی آن ساخت. کنار سالن رختشویی هم از قدیم اتاقی بود که شد محل تازدن و جمع کردن ملافه و لباس های خشک. چهار پنج ماهی بود که می رفتم رختشویی.
چند روز از در حراست تا بخش ها و رخت شویی، همه در تکاپو بودند. تا آن روز بیمارستان را به آن شکل ندیده بودم. حس می کردم اتفاقی قرار است بیفتد.
مسئول خواهران بیمارستان زیاد بهمان سر میزد. غروب می خواستیم برویم خانه، آمد رخت شویی. سرویس هم جلوی رخت شویی منتظرمان بود. من و زهرا احمدنژاد را کنار کشد. گفتم: « توکل بر خدا باشد.»
به عباس خبر دادم که شب می مانم بیمارستان. کلی هم سفارش بچه ها را بهش کردم.
فرشته غافلی
غروب خسته برگشتم خانه. انگیزه ای برای شلوغ کاری نداشتم. به بهانه خستگی رفتم توی اتاق و دراز کشیدم. تا پلک هایم را روی هم می گذاشتم گوشت های ذره ذره شده جلوی چشمم ظاهر می شدند.
می رفتم توی فکر. مگر می شود آدم با آدم این کار را بکند؟! چقدر درد کشیده و هزار فکروخیال دیگر.
مامانم گفت: «فرشته سفره پهنه بیا غذات رو بخور. بی حال نشستم کنار سفره. برایم غذا کشید. چند ثانیه به بشقاب زل زدم. هی با قاشق و غذا بازی کردم. گوشت های ریزتوی استامبولی من را یاد تکه گوشت ها انداخت. با صدای فرشته فرشته گفتن مامانم قاشق از دستم افتاد گفت: «کجایی؟ چیزی شده؟»
گوشت های توی غذا را با نوک قاشق آوردم بالا و گفتم: «مامان امروز توی رخت شویی ملافه ای رو باز کردم، چند تکه گوشت لاش بود.» مامان زد زیر گریه و گفت: «روله الان چه بلایی سر تو اومده؟! روله کجا پیدات کنم؟!»
داداشم جبهه بود و ما مدت ها ازش بی خبر بودیم. انگار این حرف من دل نگرانی مادرم را چند برابر کرده بود. مامان بدون هیچ حرفی استامبولی را دست نزده از سر سفره جمع کرد.
رخت شویی با هرجایی که رفته بودم متفاوت بود. مادرها و زن و بچه های شهدا هم از رخت ها می شستند. البته فرقی نبود بین آنها و …
خرید کتاب حوض خون با تخفیف ویژه می باشد.
فهرست کتاب حوض خون
- زهرا ملک نژاد
- خدیجه داغری
- پورن دوخت لین من
- ملک تاج خسرو بیگی
- اکرم سروندی
- شوکت ناطقی(ننه غلام)
- فرشته غافلی
- اشرف صمدی فر
- لیلی نیازی
- گوطلا تجدد
- تاج اکبری امین ( ننه توکل)
- قدم خیر حسنوند ( ننه نورالدین )
- و …
- ادامه دارد
کتاب حوض خون با تخفیف ویژه در انتشارات آثاربرات موجود می باشد. می توانید با سفارش آنلاین از ارسال مطمئن و به موقع کتاب خود اطمینان حاصل فرمایید.